عکاسی در دهه‌ی ۷۰: پیوندها و گسست‌ها / گفت‌وگوی عباس کوثری، مهران مهاجر، پیمان هوشمندزاده، غزاله هدایت و ایمان افسریان

بخشی از متن:

ایمان افسریان: همانطور که می‌دانید موضوع این شــماره تحولات فرهنگی و اجتماعی دهه‌ی ۷۰ اســت و قصد داریم در این گفت‌وگو درباره‌ی فضا و تحولات عکاسی در این دوران صحبت کنیم. جناب کوثری لطفاً شما شروع کنید.
عباس کوثری: سال‌هایی گذشته، به‌هرحال ما هم به سنی رسیدیم که خیلی چیزها از یادمان می‌رود. خیلی از دوستانی که آن سال‌ها با هم کار می‌کردیم، متأسفانه از ایران رفتند و جای دیگری کار می‌کنند. امیدوارم در مورد چیزهایی که می‌گوییم اسم کسی از قلم نیافتد. من سال ۷۳ کار مطبوعاتی‌ام را شــروع کردم. فضای مطبوعات، فضای بســته‌تری بود و مشکلات کار مطبوعاتی خیلی زیاد. یادم هست مکان‌های مختلفی که می‌رفتیم مثل تاکسی یا فضاهایی مثل آرایشگاه‌ها و دیگر فضاهای عمومی قابی بود که نوشته بود «حرف سیاسی نزنید»، یعنی کنار آن جمله‌ی «سیگار نکشید» این جمله‌ی «حرف سیاسی نزنید» هم قرار داشت. در اوایل دهه، هنوز تعداد مطبوعات ایران خیلی معدود بود؛ نشریاتی بودند که سال‌های خیلی زیادی منتشر می‌شدند مثل کیهان و یا اطلاعات که سابقه‌ای تقریباً ۷۰ساله داشتند، ولی تجربه‌ی عکاسانه‌شــان محدود بود. پیــش از انقلاب چندتایی از مطبوعات عکاس رسمی داشتند ولی بیشتر، عکاسانی مثل برادران زرافشان و آقایان خادم بودند که عکاسخانه داشتند و در کنارش عکاسی مطبوعاتی هم می‌کردند. اما هیچ‌کدام نتوانسته بودند جا بیاندازند که هر عکسی در مطبوعات چاپ می‌شــود اسم عکاس هم در کنارش چاپ شود و عکاســان هیچ اعتباری از مطبوعــات نمی‌گرفتنــد. در دهــه‌ی ۷۰، به‌تدریج این اتفاق افتاد. دهه‌ی ۷۰ چند ویژگی داشــت؛ من هر جایی که می‌رفتم که عکاسی کنم، عکاسان بزرگی مثل آقای کاوه گلستان، آقای محمد اسلامی‌راد، آقای محمد صیاد و… حضور داشتند. ما خیلی شانس داشتیم که می‌توانستیم کنارشان عکاسی کنیم. می‌توانستیم از مدل کارکردن‌شــان خیلی چیزها یاد بگیریم. یادم می‌آید آن دوران یک بار پیش کاوه گلســتان رفته بــودم. او گفت: (که البته نمی‌دانم شوخی بود یا جدی) تو می‌دانی عکس‌هایت بیشتر از من چاپ شده… بعدتر متوجه شــدم که هرچه عکس از او چاپ شده، بی‌نام و نشان منتشر شده‌اند. …

برچسب‌ها:

۰ دیدگاه

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

ارسال دیدگاه

سبد خرید ۰ محصول