نظام آموزشی ما اتود شده برای عدم اعتماد به نفس تمدنی/ فرامرز پارسی و شهرام گل‌امینی

نظام آموزشی ما اتود شده برای عدم اعتماد به نفس تمدنی/ فرامرز پارسی و شهرام گل‌امینی

ایمان افسریان: این پرونده از بحرانی که آموزش حوزه‌ی تجسمی دچارش هست شروع شد. به نظر می‌آید چند بحران مختلف به هم گره خورده و یک ابر بحران را ساخته است. یکی از بحران‌ها، بحران تغییر ارزش‌هاست. انگار جامعه دچار گسستی اساسی شده و نظام ارزشی‌اش دارد تغییر می کند. به طبع مفهوم (Education) و یا انتقال سنت برای این نسل جور دیگری می‌شود. مسئله‌ی بعدی بحران درونی خود هنر معاصر است. وقتی در هنر معاصر مفهوم فرم و زبان را نفی کردند دیگر اینکه چه چیزی می‌شود به هنرجو آموزش داد نیز دچار مشکل شد. تا پیش از این مشخص بود و هنرجو می‌توانست یکسری مهارت‌ها و یا یک دستور زبانی را یاد بگیرد، مثلاً دستور زبان هنر مدرن را یاد بگیرد و یا چیزی از این دست. ولی در دوره‌ی اخیر این‌که هنرجو چه می‌خواهد یاد بگیرد محل سوال است. بحران بعدی مسئله‌ی دانشگاه‌ها است. از ابتدا سازوکار غلطی در نظم دانشگاهی ما طراحی شده بود و حالا مشکلاتش بر ملا شده است. بحران فساد بروکراتیک، فساد سیاسی، انتخاب و گزینش بد اساتید، حذف اساتید خُبره و قدیمی، در نتیجه بعد از ۴۰ سال اینگونه شد که دانشگاه چیزی به دانشجویان یاد نمی‌دهد.
فرامرز پارسی: ممنون که فرصت دادید که چیزایی را که فکر می‌کنم بگویم. به نوعی حاصل ۲۷ سال تجربه‌ی درس دادن در دانشگاه‌های مختلف کشور است؛ نه به عنوان هیئت علمی بلکه به عنوان یک مدعو. از دانشگاه آزاد پاکدشت تا دانشگاه تهران. ما می‌خواهیم راجع به بحران آموزش در معماری صحبت کنیم. ولی من می‌خواهم از خود معماری شروع کنم. چون معماری با مهندسی برق و مکانیک فرق می‌کند. و یا دیگر رشته‌های مهندسی تکلیف‌شان روشن است. یک دستاورد علمی اگر آزمایش‌‌اش را پس داده باشد قابل توضیح دادن است و باید همه نیز همان‌جوری یادش بگیرند. اما معماری به این زودی که آزمایش‌اش را پس نمی‌دهد. بعدش تازه مشخص نمی‌شود که چه درست است و چه غلط. اگر مهندس مکانیک درست طراحی نکند، ماشین راه نمی‌رود. ولی ما هر آشغالی را بسازیم می‌شود داخلش رفت. همین‌که سقفش روی سرمان خراب نشود، می‌شود معماری.
من فکر می‌کنم معماری آینه‌ی تمدن است. برای اینکه معماری محل تلاقی تمام دانش‌های بشر است. اگر جایی، تمدنی در حال جوشش باشد و مسیر مطمئن و زایایی را دارد پیش می‌رود معماری‌اش هم خوب می‌شود. و بالعکس‌. یعنی اگر از یک دوره‌ای یک معماری قشنگ دیدیم و هر چند گفتند که این دوره، دوره‌ی کثافتی است. اصلاً قبول نکنید. معماری الکی خوب نمی‌شود. تیمچه امین‌الدوله الکی ساخته نمی‌شود. مدرسه‌ی آقا بزرگ الکی ساخته نمی‌شود. حالا هی بگویند دوره‌ی قاجار بد است. من قبول نمی‌کنم. نمی‌شود. بنابراین هر زمانی هر حوزه‌ی تمدنی خواسته بگوید که ما خیلی از باقی سریم، در معماری این حرف را زده است. از مصری‌ها که اهرام ساختند تا ما که آمدیم تخت جمشید و سلطانیه ساختیم تا فرانسوی‌ها که برج ایفل ساختند تا اهالی دبی برای اینکه بگویند که ما خیلی با حالیم بالاخره یک دسته بیل بلندی آن‌جا هوا کردند. تا بگویند که ما از همه‌ی شما بهتریم. حتی وقتی می‌خواهند به یک تمدنی حمله کنند به نماد معماری‌اش حمله می‌کنند. برای همین القاعده برج‌های دوقلو رو زد.
حالا می‌خواهم راجع به این صحبت کنم که ما یک مفهومی به اسم «اعتماد به نفس تمدنی» داریم. ممکن است بگویید که تمدنی که زایا بوده حتماً اعتماد به نفس داشته است. بله این حرف درست است. اما کافی نیست. اعتماد به نفس تمدنی ضرورتاً معادل پیشرفت تمدنی نیست. یک تمدنی لبه‌ی تمدن بشری است. مثلاً در حال حاضر تمدن غرب و یا اسم‌اش را بگذاریم تمدن بر آمده از سرمایه‌داری لبه‌ی تمدن است. طبیعی است که الان به خودشان اعتماد به نفس داشته باشند و فعلاً که اربابند. اما ضرورت ندارد اینجور باشد. ممکن است یک تمدن بسیار ساده‌ای در آفریقا، اعتماد به نفس تمدنی داشته باشد. پس اعتماد به نفس معادل لبه‌ی تمدن بودن نیست. اما اعتماد به نفس منجر به معماری خوب می‌شود. حالا مسیر خوب معماری چیست؟ معماری خوب پاسخ به پرسش‌های ناشی از آن جامعه است. اگر ما از مسائلی که از خود جامعه در می‌آید از درون خودش پاسخ بدهیم و یا اگر از بیرون می‌گیریم هضم کنیم و پاسخ بدهیم این اعتماد به نفس تمدنی می‌شود. ممکن است شما بروید یک جایی در آفریقا یکسری خانه‌ی گلی کناره هم ببینید. اما تحسین‌اش کنید و نمی‌توانید ایرادی بهش بگیرید. به نسبت سطح تمدنی‌اش عالی و بهترین است. ولی ممکن است شما بروید دبی، یا تهران، بغداد و یا مکزیکو سیتی، و ساختمان‌های ۴۰ طبقه و با سیستم تأسیساتی پیشرفته ساخته باشند، ولی معماری‌اش را کسی دوست نداشته باشد. شاید اول‌اش کمی دوست‌اش داشته باشند ولی بعد از چند وقت دچار شرمندگی می‌شوند. اشکال معماری این است، خیلی وقت‌ها معمارها دچار شرمندگی می‌شوند. (با خنده) برای همین ما ول کردیم آمادیم مرمت، برای اینکه مرمت شرمندگی ندارد. چون یک چیز خوب را مرمت می‌کنیم. معماری خطرش شرمندگی است. اگر خوب معماری نکنید خودتان شرمنده می‌شوید.

۰ دیدگاه

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

ارسال دیدگاه

سبد خرید ۰ محصول