بخشی از متن:
… نمایش عکس هم در کنگره داده خواهد شد خوب است از ایران هر قدر ممکن شود عکسهای نیکو همراه بیاورید برای رسیدن به این مقصد مقرر میشود در دارالفنون تهران روزی چند ساعت اوقات صرف کرده از هر کجا ممکن است عکسهای لازم را جمع نموده برای بردن به کنگره حاضر سازم مدت انجام این کار صد روز است که به نام صد روز دارالفنون میخواهم رساله بنویسم….»
*حیات یحیی
ولی حاجی میرزا یحیی دولتآبادی، نگارندۀ این سطور، هرگز آن رساله را ننوشت.
در تابستان ۱۹۱۱ میلادی اجلاس بیناللمی اوّلین کنگرۀ نژادی در لندن برگزار شد. این گردهمایی زادۀ افکار جنبشهای مدنی پشتیبان و مروج صلح در سالهای پرالتهاب قبل از جنگ جهانی اوّل بود. در حالی که اکثر ملل دنیا زیر سلطۀ استعمار دول اروپایی قرار داشتند، بانیان این کنگره به دنبال پایریزی نوعی گفتوگوی بینافرهنگی و نژادی بودند. متفکران بنام از اقصا نقاط جهان مقالاتی گوناگون را در زمینههای مختلف، از مردمشناسی تا سیاست بینالملل، برای بیش از هزار مدعو ارائه نمودند. از آسیا، نمایندگانی از چین، ژاپن، هند، عثمانی و ایران دعوت شده بودند.
حاج میرزا یحیی دولتآبادی به عنوان نمایندۀ «ملت ایران» در این کنگره حضور داشت. او مقالهای با عنوان «ایران» در تالار بزرگ دارالفنون لندن ارائه نمود و چهار آلبوم عکس را که به همراه خود از ایران آورده بود در غرفهای که به این منظور اختصاص داده شده بود به نمایش گذاشت. هدف مقالۀ حاضر بازگویی وقایع زندگی دولتآبادی در ماههای قبل از شروع کنگره، بازخوانی مقالۀ «ایران» و در نهایت بازنگری و نقدی بر آن چهار آلبوم عکس است. این تحقیق با استناد بر سه منبع دست اول پایریزی شده: ۱. خاطرات دولتآبادی (کتاب حیات یحیی)، ۲. متن کامل مقاله ایران (رساله «کنگره»، تألیف و چاپ خودش در همان سال کنگره)، و ۳. آلبومهای عکس (موجود در آرشیو تصویری کتابخانه مجلس).
تدارکات سفر
دوران مشروطه دوم بود. دولتآبادی به تازگی از تبعید یکسال و اندی در ترکیه عثمانی به ایران بازگشته بود. متأثر از اوضاع آشفته مملکت، سرخورده از یاران قدیم و دلسرد از روند کارهای مملکتی، این مؤسس مدارس نوین و انجمن معارف در ایران، شاعر و نویسنده، تجددخواه و عضو کمیته انقلاب، دانسته، از عالم سیاست کناره گرفته بود و تا حدی بلاتکلیف به سر میبرد. در این اوان دولتآبادی از طرف انجمن عمومی نژادی در لندن به نمایندگی از ایران برای شرکت در اوّلین کنگره نژادی دعوت میشود. وزیر مختار ایران در لندن و ناصرالملک نایبالسلطنه او را به شرکت در این گردهمایی تشویق میکنند. پس از دو سال فترت این سفر غیرمنتظره برایش یک «موهبت الهی» بود، راهی برای خروج از عوالم مأیوس کننده و افتخاری بزرگ برای شرکت در مجمعی بینالمللی به نمایندگی از ملّت ایران به عنوان یک متفکر معاصر ایرانی.
در تمام انقلابها، انقلابیون که خود را بازیگرانی در صحنه جهانی میبینند، پس از پیروزی توجه زیادی را معطوف توجیه و توصیف کردۀ خویش میکنند. در جایی دیگر دولتآبادی به ناصرالملک پیشنهاد کرده بود که: «… یک هیئت به خارج از مملکت بفرستید برای توجه دادن افکار ملل دیگر به جانب ایران و دیدن ارباب جرائد در هرجا و ملاقات مستشرقین و رجال با سیاست دنیا در انگلستان و فرانسه و آلمان و روسیه و عثمانی…».
در بررسی خاطرات او بارها به حساسیّت او به «وجهۀ ایران»، «تصویر ایران» و «وجهۀ رجال سیاسی ایران» در خارج از کشور برمیخوریم، تا آنجا که بالاترین ارزشها را برای تصویر القا شده توسط عکس قائل میباشد. حال از «این که مملکت که مدتهاست دست حوادث گردون آن را از برابر آینه افکار عمومی مردم دنیا دور گرفته اینک به وسیله شرکت در این کنگره در مرئی و منظر عالمیان میآید…» مشعوف گشته و با جدیّت به تهیّه معرفینامۀ ایران میپردازد.
دولتابادی اوّل مقالهای را به درخواست کنگره در چهار هزار و سیصد کلمه مینویسد. از او خواسته شده بود که در زمینه «استقلال ملّی – مسئولیت مدنی – اخلاق و عادات مذهبی – زبان – زنان و مشروطیت شرح (دهد و) وضع هر یک از آنها در مملکت، نسبت به حیات بینالمللی چه اثرات جمعی دارد و چه اثرات تفریقی…» ترسیم نماید. پس از خواندن رسالهاش برای جمعی از وزرا، نمایندگان مجلس و عدّهای از متفکران و جلب نظر آنان، پس از ترجمه به زبان فرانسه آن را به لندن ارسال میدارد. سپس در دارالفنون مستقر میشود و با کمک دستیارانی همفکر به جمعآوری عکس میپردازد. به دنبال دستیابی به اطلاعات بیشتر از اقصا نقاط کشور پرسشنامهای تهیه و اقدام به تهیه آمار میکند. پس از انتخاب عکسها آنها را در آلبومهایی قرار داده و به دو زبان فارسی و فرانسه زیرنویسی میکنند. این پروژه سه ماه و اندی (صد روز) طول میکشد.
دولتآبادی در جمادیالثانی ۱۳۲۹ ق. از راه روسیه، پس از اقامتی کوتاه در سوئیس، به لندن میرود. او یک ماه پیش از شروع کنگره در شهر مستقر و موفق به دیدن تاجگذاری ژرژ پنجم میشود. در این ایام با منشی کنگره آشنا میشود و در باب اهداف کلی و برنامههای آینده کنگره با او بحث میکند.
کنگره نژادی در زمان خود نوعی بدعت در مجامع بینالمللی بود. کنگره صلح لاهه در سال ۱۸۹۹ رسماً «صلح جهانی» را محور بحث نمایندگان دول قرار داده بود. حال کنگره نژادی پس از گذشت بالغ بر ده سال در نظر داشت همان اهداف را با ترویج گفتوگو میان اندیشمندان ملل و نژادهای مختلف خارج از دوایر دولتی پیگیری کند. «بانیان کنگره معترف به بینالمللیگرایی لیبرال بودند. در ایدهآل خود، فائق آمدن بر مرزهای ملّی، برای دسترسی به یک نظام جهانی را متصور بودند. نظامی که تأمین و تضمین کنندۀ (بقاء) صلح باشد و شاید در نهایت بتواند از سودمندی امپریالیسم بکاهد».
پس از چند نشست با منشی کنگره، دولتآبادی به این نتیجه میرسد که «… منظور نظر مؤسسین کنگره نژادی آنطور که من از روی نوشتجات آنها تصور میکردم که فرشتگان آسمانی جمع شدهاند برای غمخواری درباره ملل ضعیف عالم کار بکنند خوشبینی بوده است… هر چه بیشتر در جریان کار کنگره داخل میشوم میفهمم انعقاد کنگره نژادی که مدعی است در سیاست مداخله نمیکند مگر خطوط اصلی آن از منابع سیاست آب میخورد و از تدارکهای عمیق امپراتوری انگلستان است برای جلوگیری از جنگ محتمل الوقوع… و تشکیل کنگره نژادی هم برای آگاهی از روحیات ملل مختلف همرأی و همصدا نمودن آنهاست و در احتراز از رسیدن آن روز پردهشت به دست علماء و دانشمندان ملل و این عین سیاست شمرده میشود سیاستی که هر قدر هم بخواهند آن را بپوشانند در میان سطور نوشتجات و از گوشه کنار نمودار میگردد…» به عبارتی دیگر انگلستان شروع قریبالوقوع جنگ را پیشبینی میکرده و در نظر داشته است که ملل مستعمره را از پیش خلع صلاح کند. البته دولتآبادی تردید نکرده و به شرکت در محافل مربوط به کنگره ادامه میدهد زیرا آنچه که برای او اهمّیت داشت حضور ایران در این محفل بینالمللی بود.
عکسهای مورد بحث در دوازده آلبوم در آرشیو تصویری کتابخانه مجلس جای داده شده است. آلبومها تحت عنوان «عکسهای دورۀ قاجار» نگهداری میشود (شماره ۱-۱۲). نگارنده از مسئولان کتابخانه مجلس برای در اختیار گذاشتن این آلبومها برای بررسی سپاسگزار است. از عکسهای درخواستی برای چاپ در این مقاله، مسئولان کتابخانه چهار عکس را به انتخاب خویش در اختیار نگارنده گذاشتهاند که دراین مقاله درج شده است. …
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.