بخشی از متن:
یکی از گرامیترین و پرمعناترین آثاری که تاکنون دیدهام، چشماندازی است از ال گرکو، نقاش یونانی سده ۱۶ میلادی. من همیشه از آثار ال گرکو لذت میبردم و این اثر خاص را هم بارها دیده و آنرا ستوده بودم. سالهای آخر دانشکده را میگذرانیدم که برای چندمینبار چشمم به آن افتاد اما اینبار شدت تأثیرگذاری آن بر ذهنم زیادتر از دفعات قبل بود. چیزی از ورای ابرهای سنگین آن مرا به خود میخواند حقیقتی که در همه آثار ال گرکو حضور داشت و دیدگاه مذهبیاش را در هر شیء جاندار و بیجانی جاری میکرد. تفاوت این منظره با آثار دیگر این هنرمند چه بود. آیا اصلاً تفاوتی بین این اثر و آثار دیگرش وجود داشت. آیا او تنها هوس کرده بود منظرهای را به سبک و سیاق شخصیاش نقاشی کند یا به حقیقتی تصویری پی برده بود.این اثر در میان همه آثار رنسانسی شاخص است. یک منظره ساده و کوچک در میان انبوه آثار پیچیده و عظیم. حتی در میان آثار ال گرکو این اثر موقعیتی ویژه دارد. تابلوهایی عموماً کشیده و بلند، پوشیده شده با خیلی از اندامهای پیچیده و شکننده و غرق در نور و پارچههای رنگارنگ. این اثر اما تقریباً کوچک است. قطعی نزدیک به مربع دارد. برخلاف آثار شلوغ و پر سروصدای ال گرکو سکوتی هولانگیز بر آن حاکم است گستره زمین با بناها و اندامهایی خرد و حقیر که به زحمت دیده میشوند، بیخبر از غوغای حادثهای که بر فرازشان در گذر است، با نوری خیره کننده که از شکاف ابری عظیم و هولانگیز بیرون میجهد روشن شدهاند.
ال گرکو با چه انگیزهای چنین چشماندازی را نقاشی کرده است؟ آیا بیان یکسان این اثر با دیگر آثار این هنرمند به منظور القای معنایی است؟ …