سرنوشتِ جامعه و هنر در ایران با آمدن مدرنیته دگرگون شد. به طوری که تاریخ معاصر جامعه و هنر ایران را بدون تعاملی که با مدرنیته داشته است، نمیتوان به درستی فهمید. البته، این تعامل در همهی سطوح و لایههای جامعه و یا هنر ایران به یکسان نبوده است. سطوح و لایههای جامعه و یا هنر ایران به کلی دگرگون گشته و سطوح دیگر با مقاومت بیشتر کجدار و مریز با آن تا کردهاند. در هر حال با ورود مدرنیته فصل جدیدی در تاریخ ایران آغاز گشته است و فهم تحولات جامعه و هنر ایران بدون توجه به این پدیده، دشوار-اگر نگوییم ناممکن-خواهد بود. در این گفتار تلاش میشود که رابطهی جامعه و هنر در ایران همراه با تعاملی که با مدرنیته و وجوه گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی داشتهاند، به اختصار مورد بررسی قرار گیرد.»
مسعود کوثری دربارهی معمای مدرنیته و سپس ورود و جایگیری مدرنیته در جامعهی ایران سخن میگوید. او جامعهی ایران را نه جامعهای مدرن، بلکه جامعهای «شبهمدرن» میداند. سپس دربارهی پیوند میان مدرنیته و خلق هنری در هنر معاصر ایران سخن میگوید و میکوشد تحولات هنر مدرن در ایران را بر اساس تحولات اجتماعی پدید آمده از مدرنیته در جامعهی ایران توضیح دهد. به گمان او مدرنیته تنها تکنیک یا فرم را در هنر ایرانی تغییر نداد، بلکه جهانِ هنر ایرانی را هم در سطح مضمونی و هم در سطح تکنیکی متحول کرد و در نتیجهی این تحول سوژهی جدیدی شکل گرفته است که همان هنرمند جدید در هنر معاصر ایران است. او میکوشد تا نسبت میان مدرنیته را با سیاست، اقتصاد و فرهنگ در جامعهی ایران به تفکیک دو دورهی قبل و بعد از انقلاب، توضیح دهد و از خلال آن تأثیر تحولات در این حوزهها را بر جریان هنر مدرن ایران تبیین کند.