آنتونی گیدنز، مدرنیته، جامعه‌شناسی

مدرنیته و هویت شخصی / آنتونی گیدنز / فرشید آذرنگ

بخشی از متن:

چاپ سنگی را کمی پیش از پایان قرن هجدهم میلادی آلویس سنه فلندر ابداع کرد و حدود ده سال پس از آن به ایران وارد شد. اولریش مارزولف که نویسنده‌ی کتاب “تصویرگری روایی در کتاب‌های چاپ سنگی ایران” است. در مقاله‌ی “تصاویر چاپ سنگی عهد قاجار”، این تصاویر را دستمایه‌ای غنی می‌داند که منبع الهام هنر معاصر ایران بوده و خواهدبود. در این مقاله او با اشاره به شروع چاپ در ایران عصر صفوی نخست تاریخچه‌ای از آغاز تا افول آن در ایران ارائه می‌دهد و از این رهگذر به فراز و فرودهای این روش در ایران و اولین و نیز مهمترین کتاب‌ها و هنرمندان این صنعت می‌پردازد و به مزیت‌های لیتوگرافی بر چاپ با حروف متحرک (سربی) اشاره می‌کند که مهمترین آنها شاید اهمیت لیتوگرافی در حفظ سنت خوشنویسی ایرانی باشد.

در ادامه موارد مختلف استفاده از این دستمایه‌ی سنتی در نیمه‌ی دوم قرن چهاردهم هجری را نام می‌برد و به نمونه‌هایی از بکارگیری آن در آثار ادبی کلاسیک فارسی، ادبیات مذهبی، قصه‌های عامیانه، کتاب‌های ترجمه‌شده و نیز کتاب‌های کودکان اشاره می‌کند. چه بسا در ابتدا چاپ سنگی ادامه‌ی راه نسخه‌پردازی و هنر مصورسازی سنتی بود، اما این هنر کم کم به فراموشی سپرده شد و چیزی بیش از خاطره‌ی کمرنگ از زمان از دست رفته نبود.

اما با بیان آنکه چه شد که این هنر در آثار هنر معاصر ایران جانی تازه گرفت. اولریش مارزولف با بیان نمونه‌های شگفت‌انگیزی بحث را به اردشیر محصص می‌کشاند. او را برترین هنرمندی می‌داند که از تصاویر چاپ سنگی پیشین استفاده کرده‌است. اولریش مارزولف به بررسی الهاماتی که محصص از آثار این نوع چاپ دوره‌ی قاجار گرفته می‌پردازد. او باریک‌بینانه ردپای چاپ سنگی این دوره را در نقاشی‌ها، کلاژها و نقوش تزئینی او پی می‌گیرد. و در نهایت امکانات استفاده از آن را در هنر جدید و هنرمندان معاصر بررسی می‌کند.

اگرچه تجهیزات چاپ سنگی احتمالا در سال ۱۲۴۰ ق. به ایران وارد شد. نخستین کتاب چاپ شده با این روش که بجا مانده قرآنی است مورخ ۴۹-۱۲۴۷ ق. در دهه‌های بعد لیتوگرافی در ایران موفقیتی چشمگیر به دست آورد. این تنها روش موجود چاپ برای دو دهه، از ۱۲۷۳ تا ۱۲۹۱ ق. بود که تا اواسط قرن چهاردهم ق. ادامه پیدا کرد. چاپ سنگی در مقایسه با چاپ سربی مزایای بسیاری در برداشت. اولا، ابزارش ساده، در دسترس، ارزان‌بها و کارکردن با آن بسیار آسان بود. ثانيا، این نوع چاپ امکان تداوم اسلوب ساخت نسخه‌های خطی_ بویژه از جنبه تأثیر زیبایی‌شناسانه خوشنویسی_ را فراهم می‌کرد. ثالثا، چاپ‌گرها به زودی متوجه شدند که در سنگی می‌توان نوشته و تذهیب و تصویر را با هم و با یک روش ارائه کرد.

مدرنیته و هویت شخصی مقاله‌ای به قلم آنتونی گیدنز جامعه‌شناس مشهور مسأله مدرنيته، ظهور و تحول گذشته‌اش و صور نهادی اخیراش، دوباره به عنوان یک معضل بنیادین جامعه‌شناختی در آخرين سال‌های قرن بیستم ظاهر شده است. روابط و پیوندهای میان جامعه‌شناسی و ظهور نهادهای مدرن از مدت‌ها پیش به رسمیت شناخته شده بود. اما در حال حاضر نه تنها این روابط پیچیده‌تر و معضل‌آفرین‌تر از قبل به نظر می‌رسند بلکه بازاندیشی در باب ماهیت مدرنیته باید به موازات بازنگری قضایا و مقدمات پایه‌ای تحلیل جامعه‌شناختی پیش برود.

نهادهای مدرن، هم به لحاظ پویایی و میزان بی‌اعتبار کردن عادات و رسوم سنتی، و هم به لحاظ تأثیر جهانی‌شان، با تمام صور گذشته نظم اجتماعی تفاوت دارند. هرچند این‌ها صرفا تغییر شکل‌هایی گسترده و فراگیر نیست: مدرنیته به شکلی ریشه‌ای، سرشت زندگی اجتماعی روزمره را تغییر می‌دهد و بر شخصی‌ترین جنبه‌های تجربه ما تأثیر می‌گذارد. مدرنیته را باید در قالب نوعی نهاد [اجتماعی] درک کرد. اما دگردیسی‌های حاصل از نهادهای مدرن، مستقیما با زندگی فردی و بالطبع با خود[self]، رابطه‌ای در هم بافته و تنگاتنگ دارد. یکی از وجوه متمایز مدرنیته، پیوند روزافزون میان دو «حد نهایی» بسط یافتگی و قصدیت است. تأثیرات جهانی در یک طرف و طبایع و خصلت‌های شخصی در طرف دیگر.

اگرچه نوشته حاضر به قلم آنتونی گیدنز عمدتا بر خود توجه دارد اما اساسا یک نوشته روان‌شناختی نیست. در اینجا تأکید اصلی بر پیدایش سازوکارهای جدید هویت شخصی است. سازوکاری که توسط نهادهای مدرنیته شکل می گیرند و از طرفی به آن‌ها شکل می‌دهند.

«خود»، چیز منفعلی نیست که بواسطه تأثیرات بیرونی مشخص شود. افراد با ساختن هویت‌های شخصی‌شان، صرف نظر از بستر محلی و خاص اعمال‌شان، در تأثیرات اجتماعی شرکت می‌کنند. مستقیما آن را اشاعه می‌دهند. تأثیراتی که واجد پیامدها و معانی ضمنی جهانی است. زندگی اجتماعی مدرن، علاوه بر بازتابندگی نهادی‌اش، توسط فرایندهای پیچیده سازماندهي مجدد زمان و فضا مشخص و شناخته می‌شود.

سبد خرید ۰ محصول