معرفی مقاله:
مبانی نظریِ این مقاله و مقالهی «توهّم» در همین شماره (شمارهی ۳۱) منتشر شدهاست. این مبانی برگرفته از کتاب «ابن خلدون و علوم اجتماعی» نوشتهی جواد طباطبایی است. نگارنده ابتدا خوانندگان را به مطالعهی متن اصلی این کتاب ارجاع میدهد. ایدهی محورین جستار عدم وجود یک جدل فکری در سدهی متأخر ایران و هنر معاصر ایران است.
آریاسپ دادبه میکوشد در این نوشتار بر زمینههای تاریخی پیدایش نقاشی جدید ایران نظر کند. او نشان میدهد که نقاشان دوران جدید ایران هیچگاه طبیعت را، همچون همتایان اروپایی خود، به مثابه مکاشفات روح انسان جدید و تقابل و تغییر اتفاقی که موجب پدیداری روح انسان جدید شده است، درک نکردهاند. اساساً نحوهی پرداختن آنها به طبیعت با سنت نقاشی اروپایی متفاوت بوده است. آریاسپ دادبه تلاش میکند ابعاد مختلف این تفاوت را آشکار کند. با ارائهی نمونههایی از آثار متعلق به نمایندگان نقاشی جدید در ایران و اروپا ایدهاش را توضیح میدهد.
بخشی از متن:
یکی از نکاتی که مدافعان این تجدد بیبنیاد نیاز داشتند. لزوم یافتن گرایشی به ناتورالیسم در سابقهی نقاشی ایران بود. تا با فرض یک مقدمه بتوانند بقیه داستان را شرح دهند. برای اثبات سیاههای از این گرایش محمد زمان مناسب است. گرایش محمد زمان به سایه روشن پردازی و ادامه حجیم نمایی او تا کارهای مهرعلی مقدمه ای قابل قبول برای گرایش ناتورالیسم در نقاشی ایران است. با اثبات ناموجه فرض موجود، مابقی جریانها را قابل توجیه دانستهاند. جریانهای پس از کمالالملک و صنایع مستظرفه را مسیری برای ورود به مدرنتیه معاصر اروپایی دانستهاند. این مفروضات شبیه یک روایت تخیلی است. در واقع این مقدمات شباهتی به یک جریان تاریخی ندارند.
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.