فصلنامه 80

معرفی و فهرست ویژه‌نامه «هنر شهرهای ایران»/ جلد دوم

فهرست مطالب
هنر شهرهای ایران (۲)

درسگفتار دیباچه‌ای بر تاریخ هنر و فرهنگ ایران

معرفی:

در جغرافیایی همچون ایران که بیشتر منابع زیستی‌اش بالقوه است و سکونتگاه‌ها با فاصله و دور از هم پی‌ریزی شده‌اند می‌توان گفت «راه‌ها» مهمترین عامل در قوام و دوام زیستن بودند. به عبارت دیگر اگر در هر سرزمینی این سکونتگاه‌ها هستند که راه‌های تجاری را به خود جذب می‌کنند، در ایران قصه متفاوت بود.

یعنی سکونتگاه بر اثر ضرورت در مکانی استراتژیک از راه پدید می‌آمد و رونق و اعتبار آن بیشتر وابسته به راه می‌شد. در فلات ایران تعاملات کانون‌های جمعیتی، شبکه‌ای اندام‌وار‌ پدید آورد که در آن هر کانون زیستی از جایگاه و نقش منحصربفردی در قبال سایر نقاط برخوردار بود. در این مکانیزم، راه نه تنها واسطه‌ای ارتباطی بلکه نقشِ شریانی فرهنگی داشت، تعاملات تجاری، مکاتب و جریان‌های فکری در این گستره‌‌ و در چرخش بودند. تنوع و تکثر قومی همراه با اشتراکات فرهنگی برای پایتخت هر دوره امکانی ویژه‌ فراهم می‌کرد که عالمان، معماران، هنرمندان، صنعتگران، سیاحان و تجار از نقاط دور گرد هم می‌آمدند و ذوق بر ذوق و تجربه بر تجربه می‌نهادند. معماران شیرازی به سمرقند و بلخ می‌رفتند، نقاشان از هرات به تبریز، قلمکاران از تبریز به یزد و خوشنویسان از قزوین به اصفهان. شال‌بافی از کرمان تا کشمیر در جریان بود، سفال‌گری از کاشان تا نیشابور و نمد مالی و کلاه‌دوزی از بخارا تا کومش… صاحبان  ذوق و فن در گستره‌ای فرهنگی از شهری به شهری در رفت آمد بودند و زندگی دست به دست می‌شد. جوهر فرهنگ از ذهنی به ذهن دیگر منتقل  و در پیکر و جامه‌ای دیگر حلول می‌کرد. هر کدام از این شهرها مرکز صناعتی می‌شد عاملیت داشت و در نسبتی درست با راه تبدیل به اندامی مهم در تضمین حیات و سرنوشت پیکره‌ای واحد می‌شد که ایران می‌نامیم.

با گذشت چندین قرن، فرهنگی پدید آمد که مرز و حدود جغرافیایی‌اش با خطی از هنر و ذوق قابل تشخیص بود. در دوران جدید هم هر کدام از شهرهای ایران سهم خود را ادا کردند؛ مردمان این شهرها منشأ امواجی بودند که از شهرهای مختلف سر بلند می‌کرد و در پایتخت فرود می‌آمد. اما تمرکز‌گرایی و تجمع ناعادلانه‌ی امکانات در سال‌های اخیر روند این بده بستان فرهنگی را یکسره معیوب کرد. امروز در حاشیه زیستن و در مرکز نبودن معادل نا‌امیدی و بی‌آینده‌گی‌ست و گویی اگر هنرمندی بخواهد سری در میان سرها برآورد باید خود را به مرکز ـ‌ در گام اول تهران و در گام  بعدی به خارج از ایران‌ـ برساند. همه‌ی راه‌ها به تهران می‌رسد و از سوی دیگر پایتخت استعدادها را در خود می‌مکد.

در این سال‌ها نهاد‌هایی اعم از دانشگاه‌ و گالری ‌و… در شهرهای دیگر ـ شبیه نمونه‌های تهرانی ـ باز شده‌اند. اینکه می‌گوییم شبیه یعنی بدنه‌ی میدان هنر در پایتخت به شکل مهجور در شهرهای دیگر الگوبرداری شده است. تهرانی که امروز به‌شدت فرهنگ‌باخته، چندگانه و چندپاره به‌نظر می‌آید. بده بستانی در کار نیست. فراموش می‌شود شهرهای ایران شهرهایی تاریخی‌اند و هرکدام از این شهرها متناسب با سنت‌ها، اقلیم، اقتصاد و روحیات مردمان‌اش به شکلی و از راهی وارد دوران جدید شد‌ه‌اند و تاریخ‌ها و مزیت‌ها و معایب و صحنه‌های هنر متفاوت داشته‌اند.

ویژه‌نامه‌ی «هنر شهرهای ایران» حول این ایده سامان یافت که گزینه‌ی بدیل در برابر مهاجرت به مرکز و قرار گرفتن در وضعیت سرگردانی‌ و بی‌مکانی و ورود به یک ارتباط غم‌باره (ملانکولیک) و یا اگزوتیک نسبت به گذشته یا زادگاه، «بازگشت به گذشته» نیست بلکه «قرار گرفتن» در «جا» و زیستگاه خود است؛ به این معنا که تاریخ جایی که هستیم و انگاره‌ی قومی‌ـ شهری‌ای را که به ما رسیده و ما درآن شکل یافته‌ایم بشناسیم و خود را در امتداد آن بازیابی کنیم.  ما امروز میراث‌دار بسیار مردمانیم که آمدند و به ما سپردند و رفتند، تا ما به کار بسپاریم. هرچند که نباید هنگام مراجعه به هنر شهرهای ایران از درِ تعریف و تمجید و مماشات و تعارف وارد شد. نباید دائم گذشته‌ی پر افتخار را به رخ کشید. حفظ نگاه انتقادی و در عین حال نیفتادن به دام بیماری خودزنی و تحقیر، خود ظرافت و شعور و خودآگاهی می‌طلبد و شجاعت و نظربلندی. تذکر نسبت به تاریخ و توجه به آن، مسیر آینده را روشن می‌کند.

این ویژه‌نامه‌ها و این دو شماره گامی مقدماتی‌ست و بخش اعظم مقالات این دو ویژه‌نامه توصیفی‌اند؛ شرح مختصری‌اند از فراز و فرودها و تجربیات هر شهر. بسیاری از مقالات فشرده شده‌اند و نویسنده به اجبار تنها به شرح کلیات می‌رسید و امکان پرداختن در‌خور به برخی جزئیات و هنرمندان مهیا نشد. از این دوستان عذرخواهی می‌کنیم به سبب محدودیت صفحات مجله هنوز به شهرهای زیادی پرداخته نشده است، برای نوشتن درباره شهرهای مهمی همچون مشهد با چندین نویسنده موضوع را مطرح کردیم ولی در نهایت صحبت‌مان به نتیجه‌ای نرسید. و بی‌شک در شماره‌های آینده این پرونده به شهرهای دیگر خواهیم پرداخت. دو مطلب به ارامنه ایران اختصاص دادیم نقش آن‌ها در این جغرافیای فرهنگی و در دوران جدید بر کسی پوشیده نیست. واضح است که تاریخ هنر و به تبع آن تاریخ هنر معاصر ایران، تنها تاریخ هنر تهران نیست. تاریخ هنر ایران سیر تحول تصویر و تخیل و هنر در تمامی شهرهای ایران است و اگر قرار باشد روزی ایرانی‌ها تصویری اصیل خلق کنند، چه بسا باز هم باید پیکره‌ای شکل بگیرد با اندام‌های مهم و یاری‌رسان. شاید که بار دیگر از هم‌آمیزی و رقابت و بده بستان این صحنه‌های مکانی، هنری غنی‌تر حاصل آید.

۰ دیدگاه

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

ارسال دیدگاه

سبد خرید ۰ محصول