بخشی از متن:
متن حاضر بخشی بر گرفته از یک مصاحبه است که توسط جرج جیپ انجام شده و در دسامبر ۱۹۷۲ به چاپ سیده است و بخش دیگر برگرفته از بیانیه بویز در سال ۱۹۶۲ است.
جوزف بویز: همهچیز از پاسخ به سؤالات شروع میشود اما از آنجایی که کلاسها گستردهاند من گفتگوهای انفرادی را ادامه نمیدهم در یک چنین موقعیت ناامیدکنندهای گفتگوهای مشخص چندان مؤثر نیستند بنابراین هر کسی میتواند به فرآیند اصلاح و غلطگیری آشنا شود در این حالت هر دانشجویی به همان اندازه که از معضلات خودش میآموزد از معضلات دیگران هم چیزهایی میآموزد.
آیا این نوعی گروه درمانی است.
جوزف بویز: بله و معضلات خصوصی نیز به جز موارد اسثتناء به طور عمومی بحث میشد بخشی از گروه درمانی این است که افراد باید ناراحتیهای روحی شخصیشان سؤالاتی که در ذهنشان انباشته شده بود و هر آنچه را که در ذهنشان داشتند در قالب کلمات مطرح میکردند گاهی اوقات آنجا مثل مدرسه عقب افتادههاست که بدویترین رفتارها و اشکال را پرورش و بسط میدهد دانشجویان متنوعترین کارها را خارج از قلمرو مجسمهسازی نقاشی و طراحی بوجود میآورند من هیچ برنامه ثابتی برای تدریس ندارم هر کسی خودش باید شالوده هدفش را پی بریزد و بعد آن را به شکل سؤال بیان کند تا چیزی روشن شده باشد در وهله اول هر مضمون از پیش تعیین شدهای را رد میکنم هر کسی باید مضمون خودش را مطرح کند سپس درباره چگونگی تطابق آن مضمون با اصول نظری گفتگو میکنیم.
من باور ندارم که یک مدرسه هنری که به مفاهیم هنری نو اهمیت میدهد اصرار داشته باشد که دانشجویان در مکانهای ثابت و مشخص مدرسه باید کار کنند این نوع تفکر به ایده هنر در مقام صنعت وابسته است.
.