معرفی مقاله:
«در قرن هفدهم طبیعت بیجان در رتبه بندی ژانرهای نقاشی پایینترین رتبه را داشت». شنیدن این جمله در عصر فعلی اندکی غریب است. چگونه نقاشی هایی که همپای سایر ژانرها نمایانگر مهارت نقاش بودند، جایگاه والایی در عالم هنر نداشتند؟ مقاله نوربرت اشنایدر (Norbert Schneider) تاریخ نگار آلمانی با عنوان «زمینههای تاریخی و مفهومی ژانر طبیعت بیجان» به بررسی سیر تطور ژانر طبیعت بیجان در تاریخ نقاشی می پردازد. طبیعت بیجان یکی از قدیمیترین ژانرهای نقاشی است که به دلیل توجه به اشیاء بیروح در دورههای مختلف تاریخ هنر مورد توجه بسیاری قرار نگرفته است.
مقاله نشان میدهد که که چگونه این رتبه بندی پایدار نمانده و به تدریج، طبیعت بیجان جایگاه خود را به دست آورد. نکتهای که همواره درباره نقاشی طبیعت بیجان مورد تایید بودهاست، اهمیت مهارت و تکنیک نقاش در آن است. نقاشان طبیعت بیجان همچون نقاشان پرتره یا سایر ژانرهای محبوبتر برای شناخت سوژه های خود زمان صرف میکردند و بازنمایی اشیاء نمایانگر توانایی خاص آنان بود. حکایت «انگورهای زئوکسیس» نمونۀ مشخصی از نمایش مهارت نقاشان طبیعت بیجان در هنر است. نویسنده به بحث ورود سمبولیسم در تاریخ طبیعت بیجان نیز اشاره دارد. نمونه های سمبولیک آن را با عناصر مذهبی بررسی میکند. در پایان، مقاله در پی کشفِ رابطهی عواطف و ایدههای انسانی با این ژانر است.
.
برای مطالعهی مطالب دیگر پیرامون ژانر طبیعت بیجان
.
بخشی از مقاله:
نکتهای که همواره درباره ژانر طبیعت بیجان مورد تایید بوده است، اهمیت مهارت و تکنیک نقاش در آن است. نقاشان طبیعت بیجان همچون نقاشان پرتره یا سایر ژانرهای محبوب¬تر برای شناخت سوژههای خود زمان صرف می کردند و بازنمایی اشیاء نمایانگر توانایی خاص آنان بود. حکایت «انگورهای زئوکسیس» نمونه مشخصی از نمایش مهارت نقاشان طبیعت بیجان در هنر است. نویسنده به بحث ورود سمبولیسم در تاریخ طبیعت بیجان نیز اشاره دارد و نمونههای سمبولیک آن را با عناصر مذهبی بررسی میکند. در پایان، مقاله در پی کشفِ رابطهی عواطف و ایدههای انسانی با این ژانر است.