
بخشی از متن:
امروز که به مجموعه کارهای گذشته خود مینگرید مهمترین وجه اشتراک همه آنها را چه میدانید؟
شیددل: وجه اشتراک مجموعه کارهایم را صاحبنظران هنری مشخص خواهند کرد. من خود هیچگونه سخنی در این باره ندارم.
مهمترین حساسیتها و انگیزههایی که شما را تا به امروز به کار کردن واداشته است چیست؟
شیددل: مهمترین انگیزهای که مرا تا به امروز به کار هنری واداشته، نیاز روانی است.
شیوه نقاشی شما در بسیاری مواقع نمادین و روایی است. علت پافشاری شما بر این دو عنصر نماد و روایت چه بوده است؟
شیددل: نمادها از توانمندی بسیار زیادی برخوردارند. به وسیله آنها میتوان ژرفترین اندیشهها و پیچیدهترین پیامها را به دیگران رساند، افقی بازتر در برابر دیدگان آنان قرار داده و چشمانداز گستردهتری را برای ذهنشان فراهم نمود؛ با این دو عنصر میتوان آنچه را که زبان از گفتار و توصیف آن وامیماند، به سهولت بیان کرد. من در بکارگیری نمادها پافشاری نمیکنم؛ این نمادها هستند که به یاری من میآیند.
پس از این همه سال نقاشی، مهمترین تجربیاتی که میتوانید برای هنرجویان جوان برشمرید چیست؟
شیددل: پس از سالها طی طریق در وادی هنر، این نکته برایم روشن شده است که: هنرمند، هنرمند زاده میشود. هیچ بیهنری با آموزش استادان ارجمند، هنرور نمیگردد. همانگونه که با آب ریختن در گودال، گودال جشمه نمیشود و آب پاک و زلال در آن به گنداب مبدل میگردد. هنرمند چشمه است و هنر، آب پاک و بیرنگ که، اگر در زادگاه خویش به دل زمین فرو نرود، در مسیر خود تشنگان را سیراب میکند، به مردگان جنبنده، زندگی بخشیده و زندگی زیبائیها را تضمین میکند. از این روی «تعیین تکلیف» برای هنرمند و تحمیل واژه «باید» به چگونگی کارش، امری است بیمورد. «هنرمند»، هنرمند است و «هنر»، هنر. نه بیش، نه کم! «هنرمند خوب»، «هنرمند بد»، «هنر سودمند»، «هنر زیانبخش»، همۀ اینها القاب و نسبتهائی هستند پوچ و بیمعنی که مدعیان یاوهگویِ بیخرد بیشتر برای بازار گرمی خود، در میان توده مردم ناآگاه، تبلیغ میکنند، نه چیز دیگر. چه از هنر و هنرمند چیزی جز راستی و درستی بر نمیآید. و اما، این بدان معنی نیست که رهرو هنر بینیاز از فراگیری، دانشاندوزی و کسب معرفت باشد، نه. چه برای دستیابی به توانائیهای لازم در حرفه خود، و رسیدن به یک جهانبینی ژرف و مقام هنرمندی، بیش از دیگران به آن نیازمند است. هنرمند، به عنوان یک موجود انسانی دارای همان خصوصیاتی است که دیگران دارا میباشند، تنها در خلق آثار هنریاش است که مستقل، متمایز و مستثنی میگردد.
امروز بزرگترین آرزوی نقاشانه شما چیست؟
شیددل: آرامش. آرامش. آرامش… روشنائی. مرگ نادانی! دیدار مهر مهربانان.
قضاوت شما در مورد هنر معاصر جهان در آن حد که میشناسید و دنبال کردهاید چیست؟
شیددل: داوری درباره هنر معاصر کاری است بس مهم و دشوار که تنها صاحبنظران فرهیخته با دانش گسترده شایستگی پرداختن به آن را دارند. و اما آنچه که من در کسوت یک نقاش که بی توجه به مسایل و رویدادهای هنری زمان خود نبوده، بعنوان اظهارنظر و ابراز عقیده _نه داوری_ میتوانم بگویم این است که: هنرمندان سه دهه نخستین سده بیستم، برای رسیدن به آزادی و دستیابی به شیوه نوین بیانی که هماهنگ با ویژگیهای زمانشان باشد، ساختمان معیارها و قراردادهای کهنه و دستوپاگیر را درهم کوبیده و فروریختند، ولی به جای آن چیزی بنا ننهادند که حفاظی باشد از برای معنویت. در نتیجه، آن ویرانه به مرور زمان، بویژه پس از جنگ جهانی دوم، به مراکز مهمی برای تحقیق و برنامهریزی معماران و مهندسین سیاستهای استعماری و استثماری جهان غرب _ارباب تکنولوژی پیشرفته_ مبدل گشت.به منظور برقراری نظام بردگی نوین و برپائی برج یا پلی دیگر، غارت ثروتهای طبیعی کشورهای پس مانده از قافله تمدن جدید در سرلوحه برنامه کاریشان قرار گرفت.