باش شاگرد تا شوی اُستا: درنگی بر آموزش هنر در ایران پیشامدرن/ نسترن نجاتی، آزاده لطیف‌کار

باش شاگرد تا شوی اُستا: درنگی بر آموزش هنر در ایران پیشامدرن/ نسترن نجاتی، آزاده لطیف‌کار

این نوشته گزیده‌ای از پژوهشی با موضوع آموزش هنرهای ایرانی در جهان پیشامدرن است که خود زیرمجموعه‌ی پژوهشی گسترده‌تر در پروژه‌ی جم‌نامه است. محور اصلی فعالیت‌های جم‌نامه حفظ و احیای هنرهای ایرانی از طریق احیا یا اصلاح چرخه‌ی اقتصادی و آموزشی آن‌هاست و در فصل آغازین خود بر منسوجات ایرانی متمرکز بوده است. یکی از اهداف جم‌نامه تربیت نسلی از هنرمندان حرفه‌ای است که علاوه‌بر تبحر در فنون بر ابعاد نظری، تاریخی و فرهنگی هنرهای ایرانی نیز مسلط باشند. پروژه‌ی پژوهش در آموزش‌ هنرهای ایرانی نیز در همین چهارچوب تعریف شده است و هدف آن مروری نقادانه بر تاریخ آموزش هنرها در ایران و بررسی امکانات و ظرفیت‌های نهفته در آن برای طرح‌ریزی شیوه‌ای برای آموزش است. آن‌چه در ادامه ارائه می‌شود قابی از این تصویر گونه‌‌گون و گسترده است که نقطه‌ی کانونی آن نظام استادـ شاگردی است. همچون هر مطالعه‌ی تاریخی دیگری قصد ما توصیف و تحلیل است و نه تجویز. مسئله‌ی کارامدی، امکان و چگونگی بازآفرینی استادـ‌ شاگردی در عرصه‌ی آموزش هنر با در نظر داشتن مؤلفه‌هایی که با ورود مدرنیته دگرگون یا کنار گذاشته شده‌اند، به نحوی که با ساز و کار جهان امروز ما همساز باشند، فراتر از این نوشتار است.
استادـ ‌شاگردی که برای سده‌ها و حتی هزاره‌ها بار انتقال سنت هنری به نسل بعد را به دوش کشیده، شیوه‌ای جها‌ن‌شمول در آموزش هنرها و فنون است و امروزه نیز کماکان در جوامع مختلف بسیاری از فنون به این شیوه‌ی کهن آموزش داده می‌شوند. در دهه‌های اخیر نیز از منظر علم تعلیم و تربیت در باب صورت‌های مختلف استادـ‌شاگردی و کارامدکردن آن در چهارچوب نیاز جوامع امروزی نظریه‌پردازی و پژوهش شده است. در ایران پیشا‌مدرن نیز استادـ‌شاگردی ساختاری سازمان‌یافته و منسجم است که هدف آن انتقال دانش و مهارت و ارزش‌های فرهنگی است. در این پژوهش استادـ‌شاگردی را به مثابه‌ی نقطه‌ی کانونی فرهنگ‌ هنریِ جوامع شهری در جهان ایرانی۲ بررسی خواهیم کرد. فرهنگ هنری که برآمده از سنت، اقتصاد، جامعه، مذهب و سیاست هر دوره است، دربرگیرنده‌ی مجموعه‌ی عوامل دخیل در تولید و مصرف دست‌ساخته‌ها یا آثار هنری است؛ از دانش فنی و زیبا‌شناختی و آداب استادــ‌‌شاگردی و کسب و کار گرفته تا ذوق و سلیقه‌ای که مبتنی بر جهان‌بینیِ مردمان است. پیوند آن با سنت و اندیشه‌ی مردمان هر سرزمین سبب پیوستگی آن و تأثیر‌پذیری آن از زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی زمینه‌ساز پویایی و دگردیسی آن است. رابطه‌ی استادـ‌شاگردی نمونه‌ی کوچکی از جهانی از شبکه‌های فرهنگی و اجتماعی است که در دل این پیوستگی و دگردیسی حضور داشت و وابستگی متقابل میان آموزش و چشم‌انداز اجتماعی‌ـ‌فرهنگی را تقویت می‌کرد.
یکی از نکاتی که پیش از آغاز بحث لازم است نیم‌نگاهی به آن داشته باشیم، مسئله‌ی منابع است. همانند اغلب نوشته‌هایی که موضوع آن‌ها پاسخ به پرسش‌هایی مشخص پیرامون تاریخ هنرهای ایرانی است، به‌دست‌آوردن داده‌های متقن تاریخی از دل متون و اسناد کار نسبتاً دشواری است. از همین‌رو، پژوهش ما نیز عمدتاً بر داده‌های به‌دست‌آمده از سده‌ی دهم هجری بدین‌سو تکیه دارد. از این زمان است که متون مستقلی که در مورد هنرمندان و فعالیت‌های هنری آن‌ها نوشته شده به دست ما رسیده و در برخی منابع تاریخی از هنرمندان و پیشه‌ی آن‌ها و برخی جزئیات زندگی‌نامه‌ای آن‌ها سخن به میان آمده است. اگرچه این داده‌ها، در اغلب موارد، به هنرمندان مشغول به کار در کارگاه‌های سلطنتی مربوط‌اند، اما در ترسیم تصویری کلی از فضای کارگاه و روابط هنرمندان با یکدیگر نیز به کار می‌آید.

۰ دیدگاه

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

ارسال دیدگاه

سبد خرید ۰ محصول