تاریخ هنر یکی از رشتههای علوم انسانی است که به تحقیق در فرهنگ دیداری میپردازد. تاریخ هنر بیش از پیش بر آن است که نقش فرهنگ دیداری در جوامع مختلف را بشناسد و از راه بررسی همهجانبۀ خودِ هنر، آگاهی بیشتری از مردم و فرهنگهایی که آثار هنری را آفریدهاند به دست آورد. گسترۀ فرهنگ دیداری نه فقط ساختههای نقاشان، مجسمهسازان، چاپگران و معماران. بلکه بسیاری تولیدات دیگر (مانند عکسها، فیلمها، طرحهای تبلیغاتی، اشیای تزیینی و جز اینها) را شامل میشود.
تاریخ هنر با مطالعه و تجزیه و تحلیل این آثار به ما میگوید که آنها چگونه شکل گرفتهاند و در زمانها و مکانهای معین برای گروههای مختلف مردم چه معنای بصری خاصی داشتهاند.
تاریخ هنر با شرح احوال و آثار نقاشان و مجسمهسازان دوران باستان آغاز شد. کهنترین تاریخ هنر موجود را پلینی (پدر)، محقق رومی، در حدود سال ۷۰ میلادی نوشته است. او در تألیف عظیم سی و هفت جلدی خود با عنوان «تاریخ طبیعی»، فصلهایی را به هنر و هنرمندان یونان و روم باستان اختصاص داد. پلینی بر مبنای چند رسالۀ یونانی – که اکنون دیگر وجود ندارند. – به این باور رسید که تقلید طبیعت در طی چند قرن مراحل تکامل را پیموده و در زمان او به اوج خود رسیده است. روایت پلینی به نوعی روایت «بیرونی» تعبیر میشود. زیرا او «تغییرات تاریخ هنر را ذاتی هنر نمیدانست. بلکه آن را به پیشرفتی نسبت میداد که کوشش کلی انسان نصیب او میکند تا عناصر دنیای خارج – برنز و طلا و سنگ و جواهر و غیره – را بشناسد و آنها را به کار گیرد».
در چین قدیم نیز نگارش زندگینامۀ هنرمندان معمول بود. گزیه – هه (Xie-He) در اوایل سدۀ ششم میلادی رسالهای نوشت. در آن نقاشان چینی را براساس میزان تسلط آنها بر شش «قانون» نقاشی ردهبندی کرد. در رسالۀ گزیه-هه از سیر تکامل نقاشی و یا غایت کمال آن سخنی به میان نیامده بود. ولی اصول پیشنهادی او را بسیاری از محققان بعدی در ارزیابی آثار نقاشان چینی به کار گرفتند.
در میان معدود مکتوبات تاریخ هنر که دربارۀ هنرمندان قدیم ایرانی میشناسیم. مقدمۀ دوست محمد بر «مرقع بهرام میرزا» (۹۵۱ ق/ ۱۵۴۴ م) اهمیتی خاص دارد. او در گزارشی نسبتاً دقیق سیر تحول نگارگری ایرانی از عهد ایلخانان تا اوایل صفویان را نشان داده. برجستهترین استادان آن دوران را معرفی کرده است. در روایت دوست محمد یکی از ویژگیهای تاریخ نقاشی ایران یعنی انتقال میراث گذشتگان از استاد به شاگرد را میتوان بازشناخت. اما میدانیم که کوشش او در تاریخنگاریهای بعدی ادامه نیافت.
پیشنهاد مطالعه: مقالاتی پیرامون «تاریخ هنر»