این همه نا هماهنگی در ویژه‌نامه از متن هنر 2 فصلنامه حرفه: هنرمند شماره‌ی 79 / تابستان 1400

این همه ناهماهنگی/ حمید رحمتی

بخشی از متن:

گفته می‌شود که هنر با واقعیت پیوند استواری دارد. این نظر درستی است، اما بلافاصله باید افزود که اولاً هنر هیچگاه نمی‌خواهد و نمی‌تواند «واقعیت» را بطور کامل از نو بسازد، و ثانیاً واقعیت، دنیای برون و دنیای درون را شامل است، یعنی طبیعت، اجتماع و خود انسان را دربر می‌گیرد.

کار هنرمند این است: عناصری از واقعیت را برمی‌گزیند، و آنها را در نظمی خوشایند ترکیب می‌کند تا حقیقتی را بیان کند. در این گزینش و ترکیب، بی‌شک استحاله‌ای صورت می‌پذیرد که ناگزیر، اثر هنری را از عین واقعیت متفاوت می‌سازد. به عبارتی، هنرمند واقعیت را بگونه خاص خود تفسیر می‌کند.

در بسیاری موارد می‌توان تشخیص داد که دنیای مرئی نقطه عزیمت هنرمند برای تحقق یک اثر هنری است. و در مواردی دیگر، اثر هنری آنچنان از جهان عینی فاصله دارد که تشخیص مبدا حرکت در آن میسر نیست، اما در هرحال، ذهن هنرمند عامل فعال در ارتباط بین هنر با واقعیت است. از این‌روست که ما در کار هنرمند با چگونگی احساس و عاطفه و خرد و اندیشه و خیال و عمل‌اش مواجه می‌شویم، و نتیجه تفکرات، مشاهدات و دریافتها، و تجربیات شخصی‌اش را که در شکل هنری خاص ارائه شده، ارزیابی می‌کنیم. به عبارتی، اثر هنری محصول وحدتی اجتناب‌ناپذیر بین خصوصیات درونی هنرمند و تجربه‌های او در جهان برونی است. نبود هریک از این دو وجه مکمل یکدیگر، یعنی عدم حضور ذهنیت خلاقی یا سست شدن پیوند هنر با واقعیت (در مفهوم گسترده آن)، نگرشی یکسویه و برداشتی سطحی را نتیجه می‌دهد که در نهایت به کج‌روی می‌انجامد، همواره دو ورطه پیش پای هنرمند قرار دارد: شکل‌گرایی (یعنی هنر را برتر از واقعیت انگاشتن) و رونگاری (یعنی ظاهر واقعیت را نمایاندن). از همین‌جاست که سنت‌گرایی مقلدانه و نوگرایی کاذب و انواع ذهنگرایی‌ها پدید می‌آید. اما هنرمند راستین با هشیاری و آگاهی می‌کوشد از فروغلتیدن در این ورطه‌ها اجتناب کند.

با این مقدمه، قصد دارم نگاهی بر یک نمایشگاه از آثار هنرمندان تجسمی معاصر بیندازم. در واقع، این نمایشگاه بهانه‌ای است برای طرح مسائلی چند که برای موقعیت کنونی هنر ما ضروری به نظر می‌رسد.

در اسفند ماه ۶۶ نمایشگاهی به یادبود شادروان اصغر محمدی در موزه هنرهای معاصر برگزار شد و شمار قابل توجه و متنوعی از آثار تجسمی که شیوه‌ها و روش‌ها و گرایش‌های مختلف را نشان می‌دادند، دربر می‌گرفت. گرچه بنا به طبیعت چنین نمایشگاهی، از آن توقع یک مجموعه یکپارچه و منسجم را نمی‌توان داشت اما این همه ناهماهنگی و گونه‌گونی در کارها نیز قابل قبول به نظر نمی‌آید. با این حال، می‌کوشم به یک رده‌بندی دست یابم و نمونه‌هایی را مورد بررسی اجمالی قرار دهم:

گروه اول: هنرمندانی که گرایش به واقع‌نمایی دارند، و طبیعت موضوع اصلی کار آنهاست: ایزدپناه، بروجنی، شباهنگی، عمامه‌پیچ از این گروهند. …

۰ دیدگاه

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

ارسال دیدگاه

سبد خرید ۰ محصول