در اولین نظر به آثار آنتونیو لوپز گارسیا، نفس در سینهمان حبس میشود. نمیدانیم مسحور نقاشی یا عکس، شدهایم! لوپز در ابتدا حسی از ابهام و تحسین در بینندهاش برمیانگیزد. حسی که از تبحر نقاشان او برمیخیزد. قابلیتی شگفتانگیز! اما آنچه دگرگونمان میکند نه عکس است و نه نقاشی بر مبنای عکس. بلکه بازنمایی ظریف و صبورانهای است که از دریچه نگاه و صافی وجود نقاش گذر کرده. نقاشی که سالهای عمر خود را در مطالعه گلی بر درخت و یا نوری بر لبه پنجره سپری میکند. و همچنان میداند، سالی که درپیش است، مهلتی است دوباره برای ادامه: برای ظریف نگریستن، متمرکز و مجنون اندیشیدن … و بازنمایی نور. اینگونه شاید، در پس آثار نوستالژیک آنتونیو لوپز گارسیا امیدی جاودانه را بازبیابیم. امید به بودن و جستجوی نور.
اما اگر در برابر آثار لوپز، مبهوت و متحیر، بر جای خود میخکوب میشویم. تنها در سایه مواجهه با اثری خوش تکنیک و اجرایی استادانه نیست. بلکه ما در ثبت احساسی است که لایه به لایه، سال به سال و یا ماهها، دنیای آشنا و ملموس او را با وسواس و بازنمایی میکند. در واقعیت آثار آنتونیو لوپز گارسیا، در نوری شگفتانگیز و تصویری پرابهام، به رویایی تلخ گرفتار میشویم. خود میگوید: «… پیش از رنگ، از احوال، ماهیت و جنسیت چیزها و از جایگاه قرارگیری آنها نسبت به یکدیگر، اثرم را میسازم.» لوپز بر دوش تاریخچهای گرانبها از رئالیسم اسپانیا ایستاده است. او میگوید: «واقعیت، در پوستهای بیرونی و در جسمیت خود بر ما ظاهر میشود. واقعیت مردمان قرن بیستم با آنچه پیشینیان ما تجربه میکردند، کاملا متفاوت است.»
سکوت جاری در آثار آنتونیو لوپز گارسیا، بیننده را به تأمل وا میدارد. سکوت، فرمها و اشیاء را ارزشی نوین میبخشد و بیننده را برآن میدارد تا حضور اشیا و دنیای «معمول» را بار دیگر شناسایی کند. او «معمول» را به تجسم درمیآورد و به بیننده فرصتی دوباره میدهد تا در روزمرهگیها، حضور زندگی را دنبال کند.
١- اسپانیا، از «گرنیکا»ی پیکاسو به این سو، بهدور از فضای هنری روز، و در هالهای از انزوا قرار گرفته است. اما اکنون آنتونیو لوپز گارسیا، یادآور سنت هنری سرزمینی است که ولاسکس را در خود پرورانده است. لوپز در هفتادمین دهه زندگی، اثر «کاسه دستشویی و آینه» خود را همچون «ندیمهگان» ولاسکس، با دو پرسپکتیو مجزا، تصویر کرده است. یکی نمایی از روبرو در آینهای خالی و دیگری نمایی از بالا بر کاسه دستشویی. آینه بیتصویر، فضای دلهره را دوچندان میکند.
۲- آنتونیو لوپز گارسیا ملقب به لوپز در سال ۱۹۳۶، در شهر توملسو واقع در La Moncha و از خانوادهای کشاورز بهدنیا آمد. او چند ماهی پیش از آغاز جنگهای داخلی اسپانیا و در فضایی متولد شد که همه چیز در هالهای از ابهام، معنایی فراتر از ظاهر خود را دربر داشت. بروز و شکوفایی استعدادهای طراحی در دوران کودکی، از نظر عموی نقاش او، آنتونیو لوپز تورز دور نماند. و چونان پیکاسو -از ۱۳ سالگی- آموزش خود را در مدرسه ملی De Bellas San Fernando مادرید و در سالهای ۶۰- ۱۹۵۵ آغاز کرد.
اولین خاطره تصویری آنتونیو لوپز گارسیا از شهر بزرگ -در بدو ورود او به قصد شرکت در آزمون ورودی مدرسه- در ایستگاه او توکا، و در اثر مشهورش “Atocha” در تصویری وهمآلود به نمایش درآمده است. این اثر، تصویری است از منظر آنتونیو لوپز گارسیا -نقاش مشهور- به نوجوانی پُراضطراب، و در آغاز مسیری که اکنون بهبار نشسته است. پیکاسو البته در کلاسهایش حضور مستمری نداشت. و بیشتر ایام خود را در بارها و کافههای بارسلون، به خوشگذرانی و بحث و جدل مشغول بود. …