بخشی از متن:
چندی پیش نمایشگاه بیینال تهران بسعی و اهتمام ادارۀ کل هنرهای زیبا در کاخ ابیض برپا گردید و آثار نقاشان، مجسمهسازان و طراحان ایران بمعرض تماشای عموم گذارده شد. تشکیل چنین نمایشگاه و عرضداشت آثار هنرمندان ایران گام بزرگی است که در راه پیشرفت و احیاء هنر این سرزمین برداشته شده است. در این نمایشگاه ۴۵ نفر نقاش، ۶ نفر مجسمهساز و ۸ نفر طراح شرکت کردند.
آنچه را که میتوان بعنوان یکراه تازه و موفق در آثار امسال نقاشان ایران نام برد نقاشی هنرمندانی است که در زمینۀ هنر ملی ایران و با استفاده از مایههای غنی و اصیل گذشته بوجود آمده است.
در این روش تنها اثری که از جلیل ضیاءپور بنام «زینب خاتون» وجود داشت بیش از تمام کارها جلب توجه میکرد. فرم و رنگ در این تابلو پابپای هم تا سرحد توانائی خود سخن میگفتند.
هنرمندان دیگری نیز در این مکتب، که میتوان نام «مدرنیزم ملی» بر آن نهاد، کار کرده بودند و این خود دلیلی بر مطالعه و تحقیق آنان در منابع هنری گذشته میتواند باشد. از جمله چنگیز شهوق که شخصیت خاص او در نقاشی و پیکرههایش بخوبی آشکار است. و «چادر سیاه»، مجسمۀ کاشی، بهترین اثر او بود.
منوچهر شیبانی، که تابلوهایش در بیینال بدو تیپ تقسیم میشد، در اثر خود بنام «زنان بندری» و «نذر» باین راهروی دارد.
و نیز آقایان حسن قائمی، شهرزاد محتشم، ناصر اویسی و پرویز کاردان در این موفقیت سهمی دارند.
بطور کلی جز در آثار ضیاءپور و شهوق که بحد کافی رنگین بود، طرح در کار دیگر نقاشان بیش از رنگ آنها اهمیت داشت.
اما یکدستۀ دیگر کار نقاشانی بود که تحت تأثیر مکاتب هنری اروپا هستند و این تأثیر در کار آنها بوضوح مشهود است: از جمله نقاشیهای مارکو گریگوریان، آشوت میناسیان «مجسمهساز»، ادیک آیوازیان، منیرۀ فرمانفرمائیان، آرتون میناسیان، رستم وسکانیان و دیگران.
در بین این عده پرویز تناولی «مجسمهساز» و سیراک ملکونیان بنقشهای ایرانی توجه دارند، اما باید گفت محتاج مطالعه و تعمق فراوانی در این زمینه میباشند. این دو بخصوص در تکنیک از هنرمندان اروپا متأثرند.
جهت تعیین ارزش کار هنرمندان و انتخاب آنها برای شرکت در نمایشگاه بیینال و نیز هیئتی مرکب از سه نفر از ایتالیا دعوت شد، و برندگان جوائز و کارهای منتخب برای ونیز بوسیلۀ ایشان تعیین گردید.
باید گفت متأسفانه کارهای انتخاب شده از اصالت هنری و ابداعی که روح خلاق هنرمند را از تقلید برکنار میدارد کاملا بیگانه بود. شاید بهمین جهت مجبور باشیم در صلاحیت ژوری مزبور اندکی
تأمل کنیم.
آثاری که در این قضاوت بدوی مورد توجه قرار گرفت اکثر کار کسانی است که یا در ایتالیا تحصیل کردهاند و تحت تأثیر مکاتب هنری آنجا کار میکنند، و یا در ایران بتقلید این نحو کار مشغولند. شاید این قبیل کارها از شاگردان مبتدی که بتحصیل و مطالعه در آثار مختلف اشتغال دارند چندان مورد خردهگیری نباشد. اما عرضۀ آنها در یک نمایشگاه بینالمللی و ترجیح آنها به آثاری که نمودار گویای شخصیت ایرانی است عجیب و نشانۀ عدم تعمق است. ژوری ایتالیائی هرگز ایرانی و هنر او را آنطور که باید نمیشناسد و از طرفی در تعیین ارزش برای کارها فهمیده یا نفهمیده بآنچه که از سرزمین خود او سخن میگوید و طبعاً با نظر او سازگارتر است توجه دارد و هنر مملکت خود را بعنوان معیار و محک این قضاوت در نظر میگیرد. …
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.