نقاشی ای از افشین پیرهاشمی

یک مقایسه‌ی خفیف / مجید اخگر

 

بحث پرونده‌ی هنرمندان تجسمی‌‌‌ سال‌های ۷۷ به بعد، در حرفه: هنرمند كه به میان آمد، این پرسش مطرح شد كه آیا توازی یا تشابهی میان مسائل و درگیری‌ها و محصولات كار فیلم‌سازان و هنرمندان تجسمی این نسل وجود دارد یا نه. و اگر هست ویژگی‌ها و تفاوت‌های آن‌ها در چیست؟ تفاوت‌های سازنده‌ی این قلمروها به هر حال از بسیاری جهات باعث متمایز شدن آن‌ها از یكدیگر و همین مبنای مقایسه‌ی آن‌ها قرار داده شد. مجید اخگر در این مقاله با توضیحاتی در مورد فیلم‌ها و فیلم‌سازانی كه  «نسل جدید كارگردانان» را تشكیل می‌دهند آغاز می‌کند. سپس به تشابهات یا به بیان دقیق‌تر علت تفاوت‌های ابژكتیو و سوبژكتیو این دو حوزه می‌پردازد.

بخشی از مقاله:

كارگردانان (و در برخی موارد بیشتر‌‌‌ عوامل اجرایی) فیلم‌ها همگی كم‌و‌بیش به نسل واحدی تعلق دارند كه در حال حاضر سال‌های اولیه جوانی را پشت سر ‌گذاشته‌اند. و با نزدیك شدن به آغاز میان‌سالی توانسته‌اند به سینمای حرفه‌ای وارد شوند. جدای از این شاخصه‌ی سنی، می‌توان گفت كه شیوه ورود اكثر آنان به سینمای حرفه‌ای نه چندان به سبیل مألوف و البته سخیف قدیمی، یعنی با پادویی سر صحنه و دستیاری‌‌‌ كارگردانان دست چندم ایرانی، بلكه با تحصیل در رشته‌های مربوطه و فیلم دیدن و ساختن فیلم كوتاه و تیزر و خلاصه پرورش عینی و ذهنی لازم برای انجام چنین كاری بوده است. و اما نكته‌ی مهم‌‌‌ آخر آن است كه این فیلم‌سازان را شاید بتوان اولین نسل از جوانانی دانست كه از پس‌‌‌ تجربه‌ی فضای رسانه‌ای بازتر‌‌‌ سال‌های اخیر و مشخصاً امكان دسترسی گسترده به فیلم‌های روز دنیا و نسخه قابل‌قبول فیلم‌های تاریخ سینما، وارد این حوزه شده‌اند.

اما نكته‌ای كه درباره‌ی رابطه‌ی نقاشی و سینما می‌توان گفت، اشاره به تفاوت «شخصیت» آن‌هاست. شخصیت سینما تا حدود زیادی به واسطه‌ی گره خوردن با سرمایه شكل گرفته است. این‌كه قرار است چیزی كه ساخته می‌شود جمع قابل‌توجهی از افراد را به دیدن خود ترغیب كند. و آن افراد، بر خلاف مخاطبان آثار تصویری و تجسمی، كمتر برای احساس تشخّص و ارضای حس روشنفكری و میل به ابهام و بازی و بازیگوشی و شركت در محافل خاص و نیمه‌خصوصی و… به سینما می‌آیند. آن‌ها برای دیدن یک داستان تصویری به سینما می‌آیند در درجه‌ی اول، و ناكامی سازندگان در برآورده ساختن این خواسته به روشنی خود را نشان می‌دهد. علاوه بر آن، برای ساخته شدن یک فیلم باید تعداد زیادی آدم كنار هم جمع شوند، با یكدیگر سروكله بزنند. در مورد پول و شیوه‌های فنی و اجرایی‌‌‌ انجام كار به توافق برسند. تعداد زیادی از ابزارهای فنی را كه كار با آن‌ها مهارت می‌طلبد به كار بگیرند. و همه‌ی این ویژگی‌ها نوعی خصلت زمینی،‌ عمل‌گرایانه، و این‌جهانی به سینما می‌دهد. و این تفاوت شیوه‌ها تا حدود زیادی در تفاوت شخصیت اهالی این دو حوزه نیز بازتاب می‌یابد. اهالی سینما عموماً سردوگرم‌چشیده‌تر، چكش‌خورده‌تر، «واقعی‌تر»، و افسون‌زدوده‌ترند. در حالی كه بسیاری از نقاشان و گالری‌داران و منتقدان و كیوریتورها و سایرین در فضایی «فانتزی» دم می‌زنند. این خصلت واقعی و معصومیت‌زدوده‌ی سینما نیز البته با سوء‌تفاهمات و آگاهی‌های كاذب خود همراه است.

سبد خرید ۰ محصول