یادداشت‌هایی از نیره حقیقی، مهران مهاجر، مرتضی ممیز، لیلی گلستان و شرمین نادری

این مقاله مجموعه‌ یادداشت‌های نزدیکان ناصر حقیقیِ عکاس است که شامل پنج یادداشت است: «هنوز هم هست» نیره حقیقی، «نیمه‌ی بالش» مهران مهاجر، «ناصر حقیقی دیگر عکس نمی‌گیرد» مرتضی ممیز، «یک رفیق شفیق» لیلی گلستان و «دو عکس، دو خاطره» شرمین نادری. آن‌ها درباره‌ی خود ناصر، زندگی و آثار او نوشته‌اند.

بخشی از متن:

ناصر حقيقی مرد سالمی بود و کوه‌نوردی می‌کرد و خيلی از عکس‌های زيبای خودرا هنگام گشت‌و گذار در کوه و کمر گرفته بود. مقدار زيادي از گل‌های کمياب وحشی را عکاسی کرده‌بود. از مناظر بديع غيرقابل دسترس و در لحظات نوری فرّار و سايه‌روشن‌های خاص عکاسی کرده بود. مقداری هم عکس‌داشت که از زندگی روزمره‌ی مردم، از چهره‌ها و رفتارها و کردارها دور و اطراف گرفته بود و چند سالی بود آتليه عکاسی برپا کرده بود و آرام و بی‌سر و صدا کار می‌کرد. اما در همه‌ی کارهايش ظرافت‌های
روحيه و نگاه او کاملاً ديده می‌شد.

ناصر مردی به نهايت ظريف و نکته‌سنج، منظم و دقيق و کمال‌گرا بود. نگاه مخصوصی داشت که در زندگی شخصی‌اش همراه با سکوت و ادبش معنی عجيبی پيدا می‌کرد. با نگاهش به طرزی عميق پشت همه‌ی قضايا را می‌ديد و آنها را با همان نگاه به ديگران نشان می‌داد و القاء می‌کرد. همين نگاه و سکوتش تا آخرين لحظات زندگی‌اش بدجوری اطرافيانش را ميخکوب می‌کرد. مقيد و مطيع خود می‌ساخت. نگاه او ابزار غريبی در جلب‌کردن محبت ديگران در او بود. نگاه او از دور هم ديده‌ می‌شد و انسان را به خود جلب می‌کرد. نزديک می‌کرد. نگاه او بسيار مهربان بود و همراه ادب و تواضعش از او انسانی به‌يادماندنی می‌ساخت…

سبد خرید ۰ محصول