خسرو حسن زاده / تعریف کلی وجود ندارد

تعریف کلی وجود ندارد؛ چرا وجود دارد / گفت‌وگو با خسرو حسن‌زاده و بیتا فیاضی

بخشی از متن:

درک کانسپچوال (هنر مفهومی) در ایران نیازمند آشنایی بیشتر با هنرمندانی است که در این مسیر به فعالیت مشغولند. این که ایشان تا چه حد توانسته‌اند این شیوه‌ی هنری جدید را درک کنند، انگیزه‌شان تا چه میزان درونی است و تا چه حد متأثر از جریانات خارجی می‌باشد و معیارهای ارزش‌گذاری کدامند، مسائلی هستند که در گفتگو با این هنرمندان می‌توان بدان‌ها پی برد. مسلماً طرح نظریات افراد مختلف را وظیفه‌ی خود می‌دانیم اما لزوماً این نظریات مطابق با ایده‌های نشریه نیست و قضاوت نهایی در همه‌ی موارد را به ‌عهده‌ی خوانندگان محترم می‌گذاریم. برای این منظور با دو تن از هنرمندانی که در نمایشگاه کانسپچوال شرکت کرده بودند، مصاحبه‌ای ترتیب دادیم.

«خسرو حسن‌زاده» و «بیتا فیاضی» نسبت به بسیاری از شرکت‌کنندگان در نمایشگاه سابقه‌ای طولانی‌تر داشتند. آنها را هنرمندانی مصمم و با پشتکار یافتیم که با گشاده‌رویی، مجال این گفتگو را فراهم کردند. از ایشان سپاس‌گزاریم.

 

از متن گفت‌وگو:

«حرفه: هنرمند»: اولین باری که به شیوه‌ی کانسپچوال کار کردید چه زمانی بود؟

خسرو حسن‌زاده: یک ساختمان در خیابان پاسداران بود که دوستان تصمیم گرفتند قبل از تخریب، در آن آثار کانسپچوال به نمایش بگذارند. «شاهرخ غیاثی» خدا بیامرز بود، «مصطفی دشتی» و «ساسان نصیری». بر اساس ساختمان هر کسی کار خودش را می‌کرد. این قصه مربوط به اردیبهشت ۱۳۷۷ بود. اسم کل این حرکت را گذاشتیم «تجربه‌ی۷۷».

«حرفه: هنرمند»: چطور تصمیم گرفتید به شیوه‌ی کانسپچوال کار ارائه بدهید؟

حسن‌زاده: من فکر می‌کنم در خیلی جاها نقاشی، عکاسی یا سینمای محض، بازگو کننده‌ی کل مفاهیم ذهنی هنرمند نیست. برای من هم که در ابتدا صرفاً نقاشی می‌کردم، هنر کانسپچوال، دریچه‌ی جدیدی را با امکانات معنایی بسیار گشود. برایم حتی سینما که معروف به هنر هفتم و کامل‌ترین هنرهاست نیز در بعضی جاها وارد حوزه‌ی کانسپچوال می‌شود. …

سبد خرید ۰ محصول