معرفی مقاله:
«گِرترود وَندِربیلت ویتنی» نام دو خانوادهی سرشناس امریکای عصر زراندود را بر خود داشت؛ وندربیلتها، خانوادهی نسبیاش، در صنعت ترابری سرمایهای عظیم بهدست آوردند و ویتنیها که خویش سببی او شدند. با اینحال، نهاد هنریای که امروز با نام ویتنی میشناسیم، بیشتر نتیجهی علاقهی گرترود بود به آفرینش هنر تا گردآوری آن. او که خود مجسمهساز بود، کموبیش همزمان با نمایشگاه مشهور «آرمری»، در سال ۱۹۱۴ تالاری را برای گردهمآمدن و نمایش کارهای هنرمندها در محلهی «گرینیچویلج» برپا کرد. وضعیت پذیرش انتقادی و زیباشناختی هنر امریکا در آن زمان چنان بود که وقتی ویتنی تصمیم گرفت تا مجموعهاش را به موزهی متروپالیتن هدیهکند، موزه از پذیرش آنها سر باز زد. بنابراین، سنگ بنای موزهی ویتنی که در سال ۱۹۳۱ با مجموعهای شامل ۵۰۰ اثر از هنرمندهای آن زمان با تمرکزِ صرف بر هنر امریکایی گذاشته شد، نتیجهی مستقیم دست رد زدن بر سینهی این زن بود.
.
بخشی از مقاله:
ویتنی تا امروز سعی کرده است این خصلت دورگهاش را نگه دارد؛ از سویی با موزهای با مجموعهای قدرتمند روبهروییم و از سوی دیگر نهادی که بهویژه با اهرم دوسالانهاش به استقبال هنری میرود که اغلب محک زمان را بر خود ندارد. افزون بر مجموعهی خانم ویتنی، گنجینهی موزه از سال ۱۹۴۸ به اینسو، با دریافت هدیههایی از سوی دیگران پربارتر شد؛ چنانکه در سال ۱۹۷۰ مجموعهای حدود ۲۰۰۰ نقاشی، طراحی، و چاپ از زمان نوجوانی «ادوارد هاپر» تا پایان عمرش، از سوی همسر او به موزه هدیه شد. سرمایهی موزه هماکنون به ۱۹هزار اثر رسیده است. شماری از این کارها بر اساس سنت قدیمی و پیشتاز موزه برای خرید کار از هنرمندهای شرکتدادهشده در دوسالانهها، بهدست آمدهاند. در نشانی از هنرمندگردان بودن ویتنی، در کاتالوگ نمایشگاههای دهههای نخست، آدرس هنرمندها یا دلال هنریشان هم کنار نام آنها فهرست میشد تا امکان خرید از آنها آسانتر شود.
فعالیت موزه به خرید کارها و نمایش گنجینهی آن محدود نشد، چراکه یک سال پس از گشایش موزه، نمایشگاه بزرگی از کارهای گروهی از هنرمندهای دعوتشدهی امریکایی برپا شد که آغاز «سالانههای ویتنی»۶ بود. اهمیت نمایشگاههای گروهی برای ویتنی چنان بود که تا سال ۱۹۴۸ هیچ نمایشگاه انفرادیای در آن برپا نشد. این سالانهها که نخست با جداسازی نقاشی از دیگر رسانهها، در بهار و پاییز به شکل جداگانه برپا میشدند، از سال ۱۹۷۳ به یک نمایشگاه واحد چندرسانهای بدل شد و درنهایت از سال ۱۹۷۷ با تغییر به «دوسالانه»، یکی از مهمترین رویدادهای هنر مدرن امریکا را شکل داد.
وفاداری پایدار ویتنی به هنرمندهای امریکایی، اگرچه ممکن است اکنون با جهانی شدن دنیای هنر و حاشیهای شدن تفاوتهای ملیتی میان هنرمندها، در نگاه اول غیرضروری باشد ولی به باور «آرثِر دانتو»، موارد کمی برای تمیز دادنِ هنر امریکا از میان سایر شرکت کنندههای حاضر در فهرست بلندبالای نمایشگاههای هنری بینالمللی و دوسالانهها وجود دارد. «به نظرمیرسد هنر امریکا به طور دایم درحال فاشکردن چیزی درونی دربارهی زندگی پیوسته درحال دگرگونی امریکاییست. بنابراین، ارزشی ویژه در نمایشگاههایی چون دوسالانهی ویتنی که بیشتر به هنرمندهای امریکا محدود شده است، وجود دارد. چراکه ممکن است در هر دوسال، چیزی ارزشمند دربارهی اینکه به عنوان یک فرهنگ کجا ایستادهایم در اختیار ما قرار دهد» (Danto, 2004).
در کاتالوگ نسخهی سال ۱۹۷۵ ویتنی نام پنج نمایشگاهگردان بهعنوان عضوهای کمیتهی انتخاب اشاره شده است. در یادداشت کوتاهی بهروشنی گفته شده است که این نمایشگاه دربرگیرندهی هنرمندهاییست که هنوز «از طریق نمایشگاه تکنفره در نیویرک شناخته نشدهاند». هرچند این قاعدهی عمل همیشگی ویتنی نبود، اما این سیاست باعث شد تا بهندرت نام هنرمندهایی را که امروزه تاریخ هنر دههی هفتاد با آنها شناخته میشود در نمایشگاه حضور داشته باشند. در متن کیوریترهای دوسالانهی ۱۹۸۳ اعلام میشود که «کارکرد دوسالانه بیشتر شناسایی دستاوردهای مهم هنرمندهای کمتر شناختهشده و جاافتاده است، نه معرفی استعدادهای ناشناخته» . در این دوره ۳۰ هنرمند که با مدیوم فیلم و ویدیو کار میکردند (از جمله «بیل وایلا» و «گری هیل») حضور داشتند. ویتنی ۱۹۸۳ با گنجاندن کموبیش همهی هنرمندهای نئواکسپرسیونیست و شمار زیادی از هنرمندهای پسامفهومی نشان داد که نسبت به آنچه بر صحنهی هنر روز میگذرد بسیار حساستر شده است.