کلمه‌ی عکس/ مهران مهاجر/ نظریه‌ی عکاسی/ عکاسی و زبان

کلمه‌ی عکس/ مهران مهاجر

مهران مهاجر در مقاله‌ی «کلمه عکس» به بررسی ارتباط زبان و عکس می‌پردازد. در ابتدا هم سراغ خود کلمه‌ی عکس می‌رود. و آن را از نظر تاریخی مطالعه می‌کند که چگونه گذشتگان برای کلمه‌ی عکس و عکاسی، مانند بسیاری از کلمات دیگر، از خود کلمه‌ی انگلیسی آن، فتوگرافی، و یا گرته‌برداری از آن، نورنگاشت، استفاده نکردند. و کلمه‌ی «عکس» را برای آن مناسب دیدند. سپس ارتباط تنگاتنگ زبان و تصویر را در ارتباط با زمان بررسی خواهد کرد. او با تحلیل آثار هنرمندانی چون جان بالدساری، واکر اونز، لی فریدلندر، که می‌توان در آثارشان ادغام زبان و تصویر را به خوبی دید. نشان می‌دهد که چه طور گاه عکس به زبان و زبان به عکس تبدیل می‌شود.

مطالعه‌ی تمام مقالات مهران مهاجر

بخشی از مقاله مهران مهاجر:

ساده‌انگاری است و طمعی خام اگر بخواهم نفسِ وجود کلمه‌ی عکس در شعرِ شاعرمان را که حافظِ ماست گونه‌ای اندیشیدن به عکس بیا‌نگارم آن هم در هفت سده‌ی پیش. اما از این همه کلمه‌ی عکس و صورِ خیالِ آن آسان هم نمی‌توان گذشت. کلمه‌ها و صورت‌هایی که تنها در این شعرِ شگفت ظاهر نمی‌شوند. و خیلی گاه‌ها و جاهای دیگر نیز در مکاشفاتِ زبانیِ زبان‌آوران از پرده بیرون می‌افتند. دیگر اندیشیدن به عکس بی زبان ممکن نیست و اندیشیدن به زبان بی‌عکس. سرراست بگویم اندیشیدن بی‌عکس و بی‌زبان ممکن نیست، اگر اکنون و در این زمانه‌ی پرغبار بگذارند بیاندیشیم.

و البته ماییم و اندیشه‌ی طمع خام. به هر رو در این نوشته می‌خواهم وسوسه‌ها و وسواس‌های ذهنی دوپاره را پی بگیرم؛ ذهنی که سال‌ها است دلی در عکس دارد و دلی در زبان. می‌خواهد زبان را در عکس بخواند و عکس را در زبان بشنود، و می‌خواهد امکانِ شاعرانگیِ عکس و عکسیتِ شعر را باور کند. و در این هم‌گزاری نه سودای زمان دارد و نه سودای مکان…

سبد خرید ۰ محصول