کلمنت گرینبرگ، منتقد آمریکایی، «مقالهی چشم شیشهای دوربین» را با یک ادعا شروع میکند. عکاسی شفافترین رسانهی هنری اختراعشده یا کشفشده به دست بشر است. او با گذر از اشاراتی به استیگلیتسِ عکاس، و تأثیراتی که از نقاشی در عکاسی خود گرفته. کلمنت گرینبرگ به این موضوع اشاره میکند که عکاسی میتواند و یا باید رویکردی بیطرفانه و مستقل داشته و طبیعتنما باشد. چرا که او اعتقاد دارد عکاسی برخلاف نقاشی و شعر باید تمرکزش را به پیامی عیان بدهد. کلمنت گرینبرگ عکسهای ادوارد وستون را بیش از اندازه مدرن و از عناصر انتزاعی پر میداند. به عوض شرح میدهد که چرا عکاسی واکر اونز را ستایش میکند. به نظرش به دلیل درک اونز از مقولهی حکایت، عکاس هنر مدرن است.
.
از متن «چشم شیشهای دوربین» کلمنت گرینبرگ:
ادوارد وِستون، عکاس امریکایی، در یادداشتهای روزانهی سال ۱۹۲۴ خود نوشت: «من هیچ مجالی به بخت و اقبال در ثبت تصاویر انتزاعی جذاب نمیدهم. بلکه قاطعانه بر این باورم که راه عکاسی ـ و دشوارترین راه به آنـ از طریق واقعگراییست.» در ۱۹۳۰، وِستون مقالهای در همین رابطه با عنوان «عکاسی ـ نه نقاشیگونگی»، منتشر کرد. او در آنجا این بحث را مطرح کرد که: «نقاشان بزرگ، احترام عمیقی برای عکاسی قائلاند وقتی که عکاسی باشد. هم به لحاظ فنی و هم به لحاظ زاویهی دید. و کاری را صورت دهد که آنها از انجامش ناتواناند.» او بر این باور بود که عکاسان صرفاً بهواسطهی عکس سرراست و واجدِ وضوح دقیق، از چنین احترامی برخوردارند. …