گراسیلا ایتوربیده، عکاس ۷۰ ساله مکزیکی، از رهگذر شاگردیِ استادبنامی چون مانوئل آلوارز براوو، به سنت مستند شاعرانه در هنر مکزیک پیوند خورده و از آن تغذیه میکند.
او بیش از آنکه خود را یک مردمنگار بداند (که اصلاً نمیداند)، هنرمندی است که سعی دارد تا تخیلات (و حتی باورهای) قومیاش را از طریق تصاویر سیاه و سفیدش تجسم بخشد. از همین روست که وقتی از نهایتهای دلخواهش سخن میراند، به عالم شاعرانه پازولینی و تارکوفسکی اشاره میکند و یکی از خوششانسیهای زندگیِ کاریاش را آن میداند که در نخستین روز سفرش به رم، هوا ابری و مهآلود بوده و پتانسیل بصری مناسبی جهت دست یافتن به فضای نوستالژیک مورد نظرش را فراهم آورده.
او که سه دهه کامل بر قابلیتهای نمادین در نشانههای فرهنگی کشورش تمرکز و توجه داشته، در سالیان اخیر ضمن سفر و عکاسی از دیگر ممالک، مشترکات عمومیتری را به تماشا گذارده.
جهت مطالعهی مقالاتِ این فصل، به بخش «مقالات مرتبط در فصلنامه»، در انتهای این صفحه مراجعه کنید.