در مهر ماه گذشته خودنگارههای فریدون غفاری در گالری طراحان آزاد به نمایش درآمد. ممکن بود که نقد این نمایشگاه یکی از مجموعه نقدهایی باشد که بناست از این شماره فصلنامه حرفه: هنرمند برخی از نمایشگاههای فصل گذشته را مورد بررسی قرار دهد. اما چند نکته باعث شد که نقد این نمایشگاه مفصلتر شود. و در نتیجه بخش جداگانهای به خود اختصاص دهد. اول اینکه موضوع کارهای فریدون غفاری ـ « خودنگاره» ـ بهانهای شد تا توجهی مختصر اما ضروری به تاریخ خودنگاری در هنر نقاشی غرب شود. این نوشته، هرچند بسیار کوتاه و توصیفی است، اما بستری برای ورود به این ژانر نقاشی آماده میکند. (به متن «هنرمندان چرا خودنگاری میکنند؟» مراجعه کنید.) دیگر اینکه برای شناخت بیشتر آثار اخیر فریدون غفاری، لازم بود کمی به عقب بازگردیم. و کارهای پیشین او را ببینیم. و به تغییر و تحول کارش در طول زمانی نزدیک به بیست سال پی ببریم.
و بالاخره اینکه، پس از بررسی برخی از نظرهای بینندگان درباره کارهای غفاری، به این پرداختیم که چرا و چگونه، یک نمایشگاه، بحثانگیز میشود. و میتواند فضای هنری ما را به پرسش و تأمل وادارد.
آنچه در این جستار به قلم ثمیلا امیرابراهیمی تحت عنوان «روحنگاری فریدون غفاری» میخوانیم، نقدیست بر نمایشگاه اخیر او در گالری طراحان آزاد. در بخشهایی از این متن میخوانیم:
در گالری طراحان آزاد با پانزده خودنگاره کوچک فریدون غفاری روبرو میشویم. نقاشیهایی کوچک و تاریک، بدون قاب، امضا و تاریخ، بدون بیانیه (استیتمنت) بر دیوار، بدون لیست قیمت روی میز…. هشت زاویه روبرو و هفت زاویه سه رخ. همه تیره و تار، سنگین و تلخ. پالت رنگی به قهوهای و خاکستری و نورهای زرد و سفید محدود شده. بافت زمخت رنگها بیدلیل روشنی، گاه مات و گاه براق دیده میشود. کنارههای تار و مبهم سر و صورت در زمینه کمابیش همرنگ محو شده. تکنیک رنگ و روغن به شیوهای نامعمول به کار آمده. و غلظت و حجم رنگ در تاریکی بیش از روشنایی است.
این شیوه رنگگذاری و ایجاد بافت، کنتراست رنگ و سایه روشن را به حداقل رسانده کار راه مسطح، کدر و خاموش کرده است. در حرکات چهره یا زمینه نقاشیها هیچ اتفاق خاصی که توجه بیننده را جلب کند، نمیافتد. پانزده خودنگاره باوجود تفاوتهای جزئی در زاویه سر و حالت صورت، یکسان به نظر میرسند.بیننده عجول در اولین نگاه از سادگی این مجموعه مبهوت میشود و ناامید از یافتن تفاوتی مشهود در بین آثار بدون خاطرهای روشن از تکتک کارها گالری را ترک میکند.
اما بمانیم و کمی نزدیکتر شویم. نقاشیهای فریدون غفاری از حیث شخصیتپردازی نیز به آسانی ما را راضی نمیکنند. خطوط اصلی چهره متغیر و شخصیت مدل لغزنده و دست نیافتنی است. چشمها که آینه رواناند به سختی قابل تشخیصاند چرا که در تاریکی و ابهام فرو رفتهاند. اما نگاه، وجود دارد. نگاه از حالت سر و صورت و سایه روشن چهره به نحوی «احساس » میشود. پیشانی، گونه و بینی از تاریکی بیرون میآیند و حالت و وضع سر و گردن و پخش نور در نقاشی نگاهی را به وجود میآورد که از فاصله دور بیشتر «دیده » میشود.
در این نزدیک و دور شدن به نگاه و اجزاء چهره است که حال درونی مدل بر ما آشکار میشود. نقاشیها بیش از اینکه ما را با شباهت فیزیکی یا شخصیت بیرونی و پرسونای مدل روبرو کند با حالت درونی و روحی یا «مود» خاص او مواجه میکند که با کم و بیش تفاوتی در همه کارها مشترک است. گوشه گیر ، شکاک، افسرده و مضطرب.
اما جالب این است که با وجود شباهت کارها به یکدیگر، اگر تنها یکی از آنها را درکنار نقاشیهای دیگری میدیدیم مفهوم و شیوه خاص کار فریدون غفاری را درک نمیکردیم. جمع شدن این تعداد کار شبیه به هم در یک جا، نشان میدهد که رویکرد این نقاش به خودنگاره متفاوت است. و نمایش این مجموعه هدفی دیگر دارد. استمرار و سماجت او در خلق این خودنگارهها در طول چندین سال بدون اینکه به موضوعی دیگر متوجه شود حاکی از آن است که خودنگاری برای او فقط برای تمرین چهرهنگاری یا خلق مجموعهای ماهرانه از حالات و آرایشهای مختلف سر و صورت و قرار دادن آن در زمینههای رنگین و جذاب نبوده است. …
جهت مطالعهی مقالاتِ این فصل، به بخش «مقالات مرتبط در فصلنامه»، در انتهای این صفحه مراجعه کنید.