محمد غفاری تابلوی «گربه و قفس قناری» را در سال ۱۳۰۸ هجری قمری نقاشی کرده است. این نقاشی با ابعاد شصت و یک در چهل و هفت سانتیمتر، با رنگروغن روی بوم اجرا شده است و اکنون در موزه کاخ گلستان تهران نگهداری میشود.
نقاشی شامل: قفس طلایی با جزییات حلقهآویز، تاج، سینی کف و احتمالاً ساخت اروپا است. قناری سفیدی در آن دیده میشود. در پائین قفس، روی مبل زرشکی منگولهداری، گربهای سیاه و سفید در حالت خیز بسوی قفس دیده میشود. با وجود سینیِ کف قفس نمیدانیم آیا قناری میتواند گربه را ببیند، یا فقط به صورت غریزی حادثه را احساس میکند؟
گلدان چینی آبی و سفیدی با نقش گل و برگ در سمت راست نقاشی روی دراور چوبی قرار دارد. چند شاخه پیچک در آن دیده میشود. در زمینه پشت، پردهای سیاه آویزان است و دیوار گچبری نمایان است. نوری قوی از سمت راست به مجموعه میتابد.
نخستین بار این نقاشی را در کتاب «کمالالملک» نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۱۳۶۲ دیدم و آن را اثری بد و متوسط یافتم. به نظر فاقد حس زیباشناسی آثار او بود و شکل پاکیزه و کمالگرای آثار او را نداشت.
اکنون با گذشت بیست و چند سال از آن تاریخ هنوز هم آن را نمیپسندم. براستی انگیزه پدید آمدن آن چه میتواند باشد؟
پیچکها در گلدان، قناری در قفس، گربهای در اتاق؟
آیا ارتباطی بین این سه وجود دارد؟ هیچ کدام از آنها در شرایط طبیعی نیستند. آیا جمله سمت چپ تابلو «خانه زادمحمد پیشخدمت و نقاشباشی حضور همایونی» مفهومی دارد؟
با اطلاع از این نکته که ابوتراب غفاری برادر بزرگ او سال پیش در سال ۱۳۰۷ خودکشی کرد، میتوانست انگیزه اصلی ایجاد چنین اثری باشد؟
محمد غفاری در سال ۱۲۶۴ قمری در کاشان متولد شد. …