بخشی از متن:
مطمئناً یکی از مهمترین دلایل جذابیت نقش مایههای فضای شهری برای نخستین فیلمسازان واقعیت عینی و قابل فهم این فضاها برای ایشان بود نخستین فیلمها چیزی بیش از مستندهایی واقعی و زندگینگارانه نبودند کوشش چندانی برای بلاغت زیباییشناختی در آنها دیده نمیشد.
این مسیر بسیار بیش از حقههای نمایشی مهلییس به معرفی و توصیف فضای شهری نزدیک بود و کم و بیش تصاویر حاشیه نقشههای جغرافیایی و معماری کهن را به یاد میآورد به این ترتیب سینمای آغازین در وهله نخست وظیفه ثبت تاریخی تجربیات بصری افراد را بر عهده گرفت و واقعیت مترادف و همارزش حقیقت دانسته شدحتی فرانسویان به فیلمهای غیر داستانی میگفتند فیلم حقیقی
تام گانینگ در آن سالها به نکته جالبی اشاره کرد این که تمامی فیلمها فضای شهری انبوه مردمان و ترافیک خیابانها را نشان میدهند تقریباً تمامی فیلمها مستندهایی از تردد انبوه مردم از خیابانها به فضای شهری و برعکس خیابانهای شلوغ و تردد اتومبیلها و قطارها هستند گویی عنصر فضای شهری در سینما بدل به اسطورهای جذاب و بیپایان شده است بنابر این جای شگفتی نیست اگر بسیاری از نخستین فیلمها را درباره رابطه بین واقعیت و بازسازی تصویری آن بدانیم.
نخستین فیلمسازان بین ساخت و شیوه بیانی سینما و معماری به لحاظ اتکاء به زمان و مکان شباهتهای بسیاری یافتند و سینما تا مدتها اساساً فصلهایی متداوم از فضاهای شهری مستقر در زمان دانسته میشد به عبارت دیگر سینما از این دیدگاه شاهدِ صامت واقعیت تلقی میشد نه کاری هنری این سبکی بود که برادران لومیر اسکلادانوفسکی ادیسن فریز گرین پی افکندند البته آنها نیز پس از طی دورهای مملو از شگفتیهای بدوی نسبت به خیابانها و مکانهای شلوغ به قول والتر بنیامین آثار گذرگاهی به انتخابهایی آگاهانهتر از فضاهای شهری دست یافتند.