سادگی است اگر آموزش هنر را به اموزشگاه، معلم و شاگرد محدود بدانیم. آموزش در معنای صحیح آن بستری فرهنگی است که توان بروز و رشد استعدادها را مهیا میکند.
بسترفرهنگی برساختهی یک نسل و دو نسل نیست. زنجیرهی جاندار سنتی ست که از قرنها پیش تا به امروز ادامه مییابد و فضا و زبانی را مهیا میکند تا ما در آن بیندیشیم و یا هنر بیافرینم. در صورتی که آخرین حلقهی زنجیره گسسته شود خاک حاصلخیز یک فرهنگ به شورهزاری بیحاصل بدل خواهد شد.
آخرین حلقه همان حافظه تاریخی یک قوم است و واپسین فاجعه لحظهای رخ میدهد که حافظه تاریخی مردمی محو گردد.
این به هم پیوستگی آموزش هنر و حافظهی تاریخی، ما را بر آن داشت تا در این شماره و شمارههای آینده به مقولات حافظهی تاریخی و تاریخ هنر بپردازیم.
جهت مطالعهی مقالاتِ این فصل، به بخش «مقالات مرتبط در فصلنامه»، در انتهای این صفحه مراجعه کنید.