معرفی مقاله:
«وهم واقع» به قلم مهران مهاجر، تأملی در باب عکاسی برجستهنما و امتناع تجربه انتزاع در دوران آغازین عکاسی ایران است. مهران مهاجر با رویکردی تاریخی و با ارائهی چند نمونه از عکاسی قاجاری به این موضوع میپردازد. در قدم اول، به این دو پرسش پاسخ میدهد؛ «عکاسی برجستهنما یا استرئوسکوپی اصلاً چیست؟» و «از کجا و کی در تاریخ عکاسی پدیدار شد؟» مهران مهاجر از رخدادهای دههی شصت سدهی نوزدهم و جلوتر از آن در صحنهی هنر مینویسد، این زمان زمانِ آغاز گسست از الگوی بازنمایی واقعنمایانه و سفر از بُعدِ جهان به سطح بوم است.
.
بخشی از مقاله:
شیفتگیام نسبت به عکسی برجستهنما در کتاب کاخ گلستان (آلبومخانه) مایهی نوشتن این نوشته شد. عکسی که در فضای باز از علی اکبر شوهری، از غلامبچههای دربار، انداختهاند. نه میدانیم کِی عکس را انداختهاند نه میدانیم عکس را که انداخته. عکس به آلبوم شمارهی ۲۳۲ تعلق دارد. این همان قدیمیترین آلبومِ آلبومخانهی کاخ گلستان است. نیز نمیدانیم عکس چگونه به آلبومی راه پیدا کرده که قاعدتاً سالها قبل از انداختن عکس، ملک قاسم میرزا آن را به ناصرالدین شاه تقدیم کرده است (۱۲۶۶ ق). از روی قراین ــ عکس برجستهنمای دیگری از کامران میرزا (ص ۱۴۶ کتاب کاخ گلستان که قاعدتاً در همان مکان و همان زمان گرفته شده) و نیز یادداشتهای روزانهی خود شاه ــ میتوان گمان برد عکس را باید حدود ۱۲۸۱ ق (۱۸۶۵ میلادی) انداخته باشند. عکسی که دو تاست و از سر تصادف دو بار هم آن را در دو برگ آن آلبوم قدیمی چسباندهاند. به این عکس و به این دوتایی بودن آن دوباره نگاه خواهم کرد. بگذارید چندی این عکس را کنار بگذاریم و نگاهی بکنیم به سویههایی از تاریخ عکاسی و تاریخ هنرِ همروزگارِ عکس…