محمدحسین عماد یادمان شهید بهشتی میدان دانشگاه-۱۳۸۰

وقت آن نیست با روندی تندتر، عاقلانه عمل کنیم؟ / محمدحسین عماد

در شماره ی ۶۴ در گفت‌وگوی کوروش گلناری، خیزران اسماعیل‌زاده و مسلم خضری با سید مجتبی موسوی با عنوان «وقت آن نیست با روندی کندتر حرکت کنیم؟»، به مجسمه‌ی محمد حسین عماد اشاره شد. او در پاسخ به آن گفت‌وگو متن زیر را ارسال کرد. ما طبق قانون مطبوعات پاسخ ایشان را در زیر منتشر می‌کنیم.

.

بخشی از مطالبی که آقای موسوی در پاسخ به سؤال آقای خضری در مورد برداشتن مجسمه یادمان بهشتی که در شماره قبل همین مجله عنوان کردند:«کاری که آن زمان از عماد اجرا شد اصلا از کارهای عماد کنونی نشانه‌ای نداشت؛ شاید برای کار برای فضای شهری جزو تجربه‌های اولیه عماد بود؛ یک تجربه بود. مربوط به دوره ای از کارهای عماد بود که تازه داشت به فضای جدی و حرفه‌ای وارد می شد؛ یعنی می‌توانیم بگوییم بله، یکی از تجربیات ناموفق عماد بود،حداقل در اجرا این گونه بود.»

در مورد اینکه مجسمه برداشته شده و چگونگی قرارداد و اینکه آیا نظر داورانِ وقت محترم بوده یا نه در جای دیگری می‌توان صحبت کرد.

آنچه‌که اهمیت دارد برداشت مسئول بخش مجسمه سازی سازمان زیبا‌سازی از هنر و هنرمندان است. در این سمت اگر مشکلی در فهم از هنر باشد مشکلات زیادی در سطح جامعه ایجاد خواهد کرد که تأثیرش را اکنون هم  مشاهده می‌کنیم. مثلاً ایشان در مورد نشانه ها صحبت می کنند و ظاهراً در مجسمه یادمان بهشتی نشانه‌ای ازکارهای فعلی من نمی بینند.

 بهتراست در مورد ردیابی نشانه ها زود قضاوت نکنیم چراکه این مسئله احتیاج به تحقیق و نقد و بررسی دارد. منتقدین هنر، سال‌های سال در مورد آثار هنری تاریخ می نویسند و ریشه‌یابی می‌کنند تا متوجه بشوند که منبع الهام هنرمند کجا بوده و این نشانه‌ها از کجا می‌آیند. من در مورد این مجسمه و چگونگی طراحی و مفهوم آن مفصل نوشته‌ام. این مجسمه با الهام از یک نقش‌مایه‌ی باستانی کار شده است. یک مستطیل بلند با یک وتر، یعنی دو مثلث متضاد که در یک کلیت مستطیل قرار گرفته‌اند. اگر رجوع کنید ارتباطش را خواهید دید که چگونه نقش‌مایه تبدیل به حجم باز شده است  و این نقش‌مایه مستطیل به اشکال مختلفی  در مجسمه‌های  دیگر من هم وجود دارد.

در همان متن: «…ولی در کل ارزش‌های طرح را رد نمی‌کنم. داریم مذاکراتی می‌کنیم که همان طرح را اصلاح کند و تناسباتش را تغیر دهد.»

البته حدود یک سالی است که بنده به هیچ صورت مذاکراتی ندیدم.

 شاید بهتر باشد به آنچه می‌گوییم کمی فکر کنیم. به بعضی واژه ها مثل «اصلاح»، «تناسبات» و رابطه شان را با هنر بسنجیم. در هنر چیزی به‌نام «اصلاح» وجود ندارد غیر از مواردی مثلا در تدریس،  یا در جامعه ما در موارد اخلاقی.

محترمانه‌تر است که حتی در تدریس هنر هم  به جای کلمه «اصلاح» از واژه «مشاوره» استفاده کنیم، چون «اصلاح» هنگامی به کار می‌رود که ما «درست» را می‌دانیم و گوشزد می‌کنیم که «اصلاح» شود!

اما در مورد واژه دوم«تناسبات».

سال‌ها پرداختن به کارهای اجرایی مانع از جستجو و باعث دور شدن از اصل مطلب می‌شود. باید توجه داشت که بخش عمده  اثر هنری را همان «تناسبات» شکل می‌دهد.تناسباتی که در ترکیب بندی وجود دارد. فرقی نمی‌کند در چه رشته‌ی هنری باشد، مثلاً در مورد موسیقی تناسب دو نت نسبت به همدیگر ،یا صوت و سکوت. در نقاشی تناسب  فرم و فضا و در مجسمه تناسب طول و عرض و ارتفاع یک مکعب مستطیل. اینکه هنر مند چه نوع مکعبی را انتخاب می‌کند مهم است.

فکر نمی‌کنم با این تفکر، مجسمه‌سازی‌مان را بتوان رشد داد. شما نوید می‌دهید که در سال‌های آینده کارهای بنیادین‌تان به ثمر خواهد نشست. ما هم اکنون تأثیر سال‌های گذشته‌تان را م‌بینیم. مشکل اصلی در اینجاست؛ شهر تهران  سال‌هاست که محلی برای تمرین و آزمایش شده است. توجه نکردن به مجسمه سازان حرفه ای و شعاری رفتار کردن با جوانان و هنر جویان، از مسائل بنیادی مشکلات مجسمه سازی شهری ماست. پرداختن به جشن سمپوزیوم‌ها و اینکه چگونه سنگ تراشیده می‌شود یا جوشکاری چگونه است،  مطمئناً بخشی از هنر شهری ماست، ولی این تکنیک ها چه چیزی را می‌خواهند بیان کنند؟

واقعاً چرا به جز تعداد اندکی، این جنجالی که مجسمه‌سازی شهری ما به راه انداخته سر و صدایی بیش نیست؟! شاید محصول درک اشتباه از هنر و توهّم کشف فرمول هنر و در نهایت پیشنهاد رعایت «تناسبات» باشد.

 

سبد خرید ۰ محصول