هنر امروز و مبحث همیشگی دلالت به قلم وحید حکیم
وحید حکیم در مقاله «هنر امروز و مبحثِ همیشگی دلالت» کوشیده است تا دلالت را در گسترهی تاریخ هنر و خصوصا هنر امروز بررسی کند. او در توضیح دلالت به بررسی سه مؤلفه انباشت، جهانشمولیت و تداوم در هنر میپردازد. مراد نویسنده از انباشت، گذشته یا سنت است. چگونه هنرمندان در گفتگو با انباشتهای هنری به فرمها و معانی تازه دست مییابند؟ حکیم از تعبیر «آمیزش افقها»ی گادامر در ارتباط با سنت در این تفسیر بهره میگیرد. گادامر هرمنوتیک را فلسفی کرد و آن را به کمال رساند. او آن را از نظریه ادبی جدا کرد.
مؤلفه دومی که نویسنده در توضیح دلالت در هنر به آن میپردازد، جهانشمولیت یا بیان مشترکات انسانی است. وحید حکیم در توضیح تداوم در هنر چنین میگوید: « ابژهی هنری برای هنرمند همواره در چند قدمی است، همان دم که بدان نایل میآید، از دستش میدهد، همچون آنگاه که در جادهای کوهستانی بالا میرویم و قلهی تپه ماهوری را میبینیم، اما به محض رسیدن به آن، قلهای دیگر در برابرمان نمایان میشود، و این امری است که مدام در مسیری که میپیماییم تکرار میشود». این مؤلفهها نشان میدهند روشهایی که هنرمندان از رهگذر آن دلالتهای خود را مییابند و بدان شکل میدهند، یکسان نیستند.
در هنر امروز دلالتها مرزهای مشخص و دقیقی ندارند. علاوه بر این ماهیت پیچیدهی هنر جدید، گاه دلالتها را تا مرز فهمناپذیری پیش میبرد. نویسنده با استفاده از مولفههای طرح شده در پی آن است این فهمناپذیری در هنر امروز را تفسیر کند و در این راه از زیباییشناسی گادامر و بلانشو بهره میگیرد. وحید حکیم میکوشد به این پرسشها پاسخ دهد که به کارگیری نماد و یا شوخی در هنر، چگونه به سنجش دلالت کمک میکند و چگونه امور واقعی در اثر هنری به دلالتهایی قوامیافته بدل میشوند؟