اثری از آی وی وی، تخمه‌های آفتابگردان در موزه‌ی تیت مدرن.

هنر آی‌ویوی: یادمانی از امپراتوری سرمایه‌داری استبداد سرخ شرقی یا سوغات توریستی آن / بائو دونگ / خیزران اسماعیل‌زاده

 

معرفی مقاله:

نام “آی ویوی” دردـ نمونِ مشترکِ جامعه‌ و فضای هنر چین است. چه آی ویوی را به خوبی بشناسید و کار او را بپسندید، چه نه، به عنوان یک فرد مستقل، درگیر شدن در پدیده‌ها و مناقشات  مرتبط با آی ویوی اجتناب‌ناپذیر است. بائو دوُنگ در این مقاله از اهمیت آی ویوی می‌گوید.

.

بخشی از مقاله:

به زبان نظری همان‌قدر که ایده‌ی هرکس درباره‌ی نظام هنر به چشم‌انداز او از پدیدۀ آی ویوی وابسته است، دانش اولیه‌ی هرکس درباره‌ی چینی‌ها و سیاست بین‌المللی هم به زاویه‌ی دید او در بحث و جدل‌های مرتبط با آی ویوی گره‌خورده‌است.

از دهۀ ۱۹۹۰، آی ویوی در محافل هنری چین شهرت پیدا کرد. او در سال ۱۹۹۳، پس از بازگشت از ایالات متحده، در انتشار نشریات و بنیان‌گذاری فضای گالری‌ها مشارکت داشت و در محافل هنری به عنوان فردی پیشرو شناخته می‌شد. درسال ۲۰۰۰ در نقش کیوریتر با برگزاری تأثیرگذارترین نمایشگاه غیررسمی‌ با نام به فنا رفته، شهرتش به اوج رسید. در این زمان دولت چین پذیرش فضاهای هنری شبه زیرزمینی را آغاز کرده بود و این نمایشگاه در حکم نشا‌نه‌ای از بی‌اعتمادی به سیاست‌های هنری دولت تلقی شد. در آغاز هزاره‌ی جدید با فعال‌تر و گشوده‌تر شدن اقتصاد چین، آی ویوی به عنوان هنرمند و معمار توجهات بیشتری را به سوی خود جلب کرد. این امر مصادف شد با آغاز گسترش  اینترنت. بخصوص شبکه‌های اجتماعی مثل وبلاگ‌ها، وایبو، توئیتر و مانند اینها امکانی فراهم می‌کرد تا عقاید و فعالیت‌های او به نمایش دربیاید و در سراسر اینترنت منتشر شود. این همه برای او سطحی از تأثیرگذاری اجتماعی را فراهم آورد.در نتیجه آی ویوی به عنوان چهره‌ای ملی، یا آن‌طور که اغلب گفته می‌شود، به عنوان یک اکتیویسیت و فعال اجتماعی شناخته شد. به عنوان یک آرتیست آی ویوی تشخص بین‌المللی‌اش را از طریق دو پروژۀ بزرگ اندازه‌اش افسانه‌ی پریان و الگو در داکومنتا کاسل ۲۰۰۷  به دست آورد. به عنوان معمار، او در طراحی استادیوم ملی چین آشیانۀ پرنده مشارکت داشت که موضوع رایجی برای بحث‌های عمومی مردم چین تا پیش از المپیک پکن ۲۰۰۸ بود.

.

با این حال بحث واقعی درباره‌ی آی ویوی  و چیزی که او را به پرسش می‌کشد موضوعی‌ست که تازه آغاز شده است. نخستین بار این بحث با نمایشگاه انفرادی او به نام با عرض پوزش در خانه هنر مونیخ آغاز شد. مساله تغییر عمده‌ای بود که در فعالیت هنری‌ آی به‌وجود آمده بود. او در اینجا نوعی ارتباط مستقیم میان هنرش با وقایع سیاسی و اجتماعی مشخص برقرار کرده بود، روندی که آن را ادامه داد. مهم‌ترین کار این نمایشگاه اینستالیشنی بود که از ۹۰۰۰ کیف کوله پشتی بچگانه ساخته شده بود، از نحوه‌ی کنار هم چیدن کوله‌ها این جمله خوانده می‌شد: «او در این دنیا هفت سال با شادی زندگی کرد.» اثر تقریباً تمام دیوار نمای موزه را پوشش می‌داد. این جمله برگرفته از تحقیقاتی بود که در رابطه با تخریبِ یک مدرسه‌ی شبانه‌روزی در زلزلۀ وِنچوآن و نقش فساد دولتی منجر به آن حادثه انجام شده بود و نقل قولی از مادر یکی از قربانیان درباره‌ی دخترش بود. چه این تحقیقات قادر بود نقش فساد دولتی در ویرانی این مدرسۀ شبانه‌روزی را آشکار کند، چه نه، اما بدون شک تأثیر تبلیغاتی این شعار بسیار بزرگ‌تر از فضای واقعی بود که اینستالشین آن را به اشغال درآورده بود. از زمان گشایش نمایشگاه، شهرت آی ویوی از آلمان به سایر کشورهای اروپایی گسترده شد. هرچند علت واقعیِ این توجه  دستاوردهای هنری او نبود، ـ چرا که او دو سال پیش از این در نمایشگاه کاسل با آثار بزرگ اندازه‌اش چنین توجهی را به خود جلب نکرده بودـ بلکه نکته در چیزی بود که نشریۀ هفتگی آلمانی دیزایت ادعا می‌کرد. این نشریه آی ویوی را چنین توصیف می‌کرد: «شجاع‌ترین هنرمند چینی که علیه بی‌عدالتی اجتماعی مبارزه کرده است». یک ماه پیش از این ادعا ـ همچون مقدمه‌ای برای همۀ آنچه بعدتر رخ دادـ عکسی که آی ویوی از خودش در اینترنت منتشر کرده بود و او را در حال دعوا با پلیس در چِنگدو نشان می‌داد، در مقاله‌ای در نشریه دِ میرور بازنشر شده بود.

سبد خرید ۰ محصول