معرفی مقاله:
مقالهی «هنر، زیبایی و امر مقدس؛ چهار مسیر به انتزاع» به قلم کارستن هریس (Karsten Harries) است که صالح نجفی آن را به فارسی برگردانده است مجلد حاضر ریشه در همایشی دارد که عنوانش این بود: «حیاتهای صورت: هنر انتزاعی و طبیعت». با اشاره به گفتوگوی بارها نقلشدهی جکسون پولاک و هانس هافمن، دعوتنامهی همایش از «دو حد نهايی كه هنر انتزاعی ميان آنها شكل يافته است.» سخن میگفت: «از یکسو، میل به بهرهگرفتن از نیروهای صورتآفرین خود طبیعت؛ و از سوی دیگر، رخصتدادن به این رانه تا با رجوع به صورتهای طبیعی نظم و نسق یابد». لی کراسنر، همسر جکسون پولاک، این دو حد نهايی را در توضیح جواب او به هافمن مطرح میکند. هنگامی که هافمن به پالاک توصیه میکند که باید از روی طبیعت کار کنی. به گفتهی کراسنر، پالاک چنین پاسخ میدهد: «من خودم طبیعتام».
.
بخشی از مقاله:
محل نزاع اینجا رابطهی هنر و انتزاع و طبیعت است. در این رابطه، تقابل طبیعت آلی (يا ارگانيك) و انتزاع هندسی ما را به صحبت دربارهی محور سومی دعوت میکند. هرچند این محور که در ادامهی بحث نشان خواهیم داد غالباً با محور دوم اشتباه میشود. مقایسهی زیباشناسی کانت و هگل وجوه جالبتوجهی از این رابطه را روشن میکند. مثالهایی که کانت برای چیزهای زیبا یا والا میآورد در درجهی اول از طبیعتاند. از نظر کانت، زیبایی در هنر در همهحال ریشه در طبیعت دارد. یک کار هنری برای آنکه در تجربهی ما زیبا جلوه کند باید «به چشم ما شبیه طبیعت بنماید»، آنهم در حالیکه ما از هنربودن آن آگاهیم. هگل نظر دیگری دارد. او با قاطعیت زیبایی هنر را بسی برتر از زیبایی طبیعت میشمارد. «آخر زیبایی هنر جمالی است که زاده میشود، از نو زاده میشود ـ یعنی، از بطن ذهن…