«همهگیری کرونا و تأملاتی دربارهی مرگ و زندگی» نوشتهی خیزران اسماعیلزاده است که به تفکرات انسان در عصر وقوع کرونا و همهگیری میپردازد. تاثیر کرونا بر مرگ و زندگی انسانها. بیماری کرونا و همهگیری جدید، فرصتی فراهم آورده تا در جهان امروز، زندگی و مرگ ماهیت اجتماعی خود را بازبیابد. این بار به شکل ایستادن در مقابل مرگ و یادآوری پیوستگی عمیق مرگ و زندگی «ما» به «دیگران».
بخشی از مقاله:
سپاس از زندگی/ بهخاطر تمام چیزهایی که به من بخشید/ بهخاطر چشمانی که با آنها سیاهی را از سفیدی تشخیص بدهم/ و از بین همهی مردم/ کسی را که دوستش میدارم ببینم./ سپاس از زندگی /که به من گوش داد تا با تمام وسعتشان/ شباهنگام و در روشنای روز/ بشنوم صدای جیرجیرکها و قناریها را…
این ترانهایست که در سال ۱۹۶۶م. توسط ویولتا پارا هنرمند شیلیایی سروده و اجرا شده است. ترانه در ستایش زندگی و عشق است. در ستایش جزئیات: صداها؛ چکشها و توربینها، جیرجیرکها، صدای معشوق. نورها و تصاویر. روشنای روز، کوهها و دشتها، خیابانها و ایوان کوچک خانهی معشوق؛ و در ستایش کلمات، خنده و اشتیاق، رنج و خوشی، و ذهن بشری. این ترانه همچون هر اثر هنری اصیل دیگر از موضوع و مضمون اولیه و آفرینندهی خود فراتر رفت. و ضمن بازخوانیهای بعدی توسط زنان دیگری به سرودی انقلابی و برانگیزنده در رثای زندگی و مبارزه با مرگاندیشان بدل شد. مبارزه با کسانی که میخواستند آنچه را که زندگی گشادهدستانه به مردم بخشیده بود از آنان دریغ کنند. طی سالهای دههی هفتاد و هشتاد میلادی این ترانه یکی از سرودهای اصلی نیروهای سیاسی مترقی و چپگرای آمریکای لاتین شد…