هلوتیکا (Helvetica) فیلم مستندی بهتهیهکنندگی گری هاستویت است. این فیلم، بهطور کلی دربارهی تایپوگرافی، اما بهشکلی اختصاصیتر، درمورد خود هلوتیکاست. بسیاری از چاپچیها و طراحان گرافیک تأثیرگذار نظرهای خود را دربارهی هلوتیکا و اینکه چطور بهعنوان یک قلم در دنیای امروزی ما عمل میکند ارائه میکنند. این فونت هم شکاف میان مدرنیستها و پستمدرنیستها، و هم چرایی انقلاب و تکامل فونتها را که مباحثهای به راه انداخته است، میکاود. مایکل فیلر در این مقاله به صورت دقیقی هلوتیکا را واکاوی میکند. به گفتهی او این قلم ساده است. خوانا و روشن و «مناسب برای همهچیز» است. به اعتقاد او طراحان و شرکتها بهاین دلیل از هلوتیکا استفاده میکنند که قلمی مطمئن برای اتکا و بهرهبرداری است. شرکتهای تجاری برای لوگویشان و تبلیغات و اطلاعات بازاریابی از آن استفاده میکنند که توجه مصرفکننده را به خود جلب کنند، درحالیکه با سادگی قبل پیش میروند.
بخشی از مقاله:
الزاماً دو دیدگاه دربارهی هلوتیکا وجود دارد. کسانیکه از آن متنفرند و کسانیکه عاشقش هستند. تاریخچهی هلوتیکا به دو جنبش طراحی بسته است که در دستهی مدرنیسم و پستمدرنیسم تحلیلش کردهایم. مدرنیسم دورهای از حدود دههی ۲۰ تا ۷۰ بود که انگیزهاش تغییر مسیر از آرتنوو و تزئینات پرتجمل به طراحیهای سادهتر بود. هدف مدرنیسم ارائهی کاربرد بیشتر، دربرابر فرم، بود. هلوتیکا تا جای ممکن اطلاعات را بهروشنی ارائه میکند و «نباید جنبهی بیانگری داشته باشد.»
اما پستمدرنیسم پاسخی متأخر به جنبش مدرنیسم است. هر گونه مانعی را پس میزند و پذیرای جریان و فرم آزادتری در تایپوگرافی و تصویرسازی است. پستمدرنیسم بازگشت به روش «بیانگرتری» از تایپوگرافی است. و در بسترش هنرمندانی مانند دیوید کارسون و پائولا شِر آثار خلاقانهای آفریدند. تایپوگرافی با هلوتیکا انعکاسدهندهی جنبش مدرنیسم است و حمایت همهجانبهای از طراحان و حروفچینهایی مانند مایکل بیروت و ویم کروول دریافت میکند.