
معرفی مقاله:
آنتونی براون، نویسنده و تصویرگر معروف کتابهای تصویری، از چهرههای ماندگاری است که آثارش، سهم مهم و پایداری در تحول ادبیات کودک در دهههای اخیر داشته است. این مقاله که مروری است بر زندگی شخصی و حرفهایِ آنتونی براون، نخست به شرح حال مختصر او، و سپس به ویژگیهای کلی آثارش و در انتها جوایز و کتابشناسی آثار او میپردازد.
نگارنده آنتونی براون را نویسنده-تصویرگری با حساسیت زیاد نسبت به توصیف و تصویر وضعیت و شرایط کودک امروزی در خانواده و اجتماع میداند. به گمان او، متأثر بودن آنتونی براون از ادبیات کلاسیک و افسانههای عامیانه از دیگر ویژگیهای تصویرگریهای اوست. در میان جوایز و افتخارات بسیاری که هنرمند در طول حیات کاریِ خود دریافت کرده است، کسب معتبرترین جایزهی بینالمللی ادبیات کودکان یعنی «هانس کریستین اندرسن» در سال ۲۰۰۰ نام براون را برای همیشه در حوزه ادبیات کودک و نوجوان جاودانه کرده است.
.
بخشی از متن:
دلیل محبوبیت آنتونی براون، روش نامتعارف او در ساخت و ارائه آثارش است. آنتونی بروان با به کارگیریِ تصاویر نمادین و پر انرژی، سرشار از طنز و جزئیات سوررئالیستی، بازیهای تصویر و ایهام، روابط پیچیدهی انسانی و اجتماعی را در آثارش به شکلی نو مطرح میکند. این خالق متن و تصویر، در کتابهایش سهم عمدهی روایت را به تصویر میسپارد، تصاویری که علاوه بر گسترش فضای متن که با حداقل کلمات و اشارهوار خط روایی داستان را روایت میکند و خواننده را با لایههای عمیقتری از موضوع متن درگیر میسازد.
آثار آنتونی براون جوایز متعددی را به خود اختصاص دادهاند ولی آنچه نام این هنرمند حوزهی ادبیات کودک و نوجوان را جاودانه کرده است، کسب معتبرترین جایزه بینالمللی ادبیات کودکان، “هانس کریستین اندرسن” در سال ۲۰۰۰ است. او در سال ۲۰۰۹ نیز جایزه Children’s Laureate را کسب کرد. این جایزه از جوایز معتبر کشور انگلستان است. پیش از او کوانتین بلیک برنده جایزه اندرسن سال ۲۰۰۲ نیز این جایزه را دریافت کرده بود.
این مقاله ابتدا به شرح حال مختصر او، سپس ویژگیهای کلی آثارش و در انتها جوایز و کتابشناسی آثار او میپردازد.
.
شرح حال
آنتونی براون در سال ۱۹۴۶ در منطقه شفیلد انگلستان متولد شد. پدرش، جک براون و مادرش، دوریس مری صاحب رستورانی در روستای زادگاهش بودند. به گفته براون در کودکی کتاب، بخش مهمی از زندگی او بود. «به یاد میآورم چقدر از شنیدن افسانههای پریان مانند هنسل و گرتل لذت میبردم. هنوز تصاویر شگفتانگیز تنیل در کتاب آلیس در سرزمین عجایب را به خاطر دارم. خواندن و تماشا کردن مجلات و کمیک استریپها هم برایم جذاب بود.»
آنتونی براون دلش میخواست وقتی بزرگ شد، روزنامهنگار یا مثل پدرش بوکسور شود. «میخواستم مثل پدرم مردی بزرگ و تنومند باشم در حالی که پسری کوچک بودم. پدرم مردی معمولی نبود. ظاهری قوی، مطمئن و بیباک داشت ولی در عین حال خجالتی و احساساتی هم بود. کمی شبیه گوریلهایی که من امروزه دوست دارم تصویر کنم.»
پدر و برادر بزرگ آنتونی براون میشل نیز ذوق و استعداد هنری داشتند. او به یاد میآورد که ساعتها در کنار هم نقاشی میکردند. «برای مثال یک سرباز انگلیسی و یک سرباز آلمانی را با تمام جزئیات لباسها و اسلحههایشان میکشیدیم. موضوع نقاشیهای من بیش از جزئیات لباسها و اسلحههایشان میکشیدم. موضوع نقاشیهای من بیش از هر چیز صحنههای جنگ بود. تمام صحنه را با آدمکهایی پر میکردم که ویژگیهای خندهداری داشتند. مثل یک مرد نامرئی و یا سربریدهای که صحبت میکرد. هنگامی که نقاشیهایم گویای آنچه میخواستم روایت کنم نبودند، از نوشته برای توضیح صحنهها استفاده میکردم.»
گهگاه آنتونی براون کوچک بر روی میز بار رستوران پدرش میایستاد و برای مشتریان داستان تعریف میکرد. «مادرم تعریف میکرد که در یکی از داستانهایم، قهرمان داستان به آسمان میرفت و درب بهشت را میزد و میگفت: مسیح میتواند بیاید بیرون تا با هم بازی کنیم؟ هنوز نمیتوانم تصور کنم جواب چه میتوانست باشد.» …