
تصویرسازی
بیترس و تعارف میشود گفت ما متن و مقالهی چاپشدهی استاندارد و بهدردبخوری که هم به قلم ایرانی باشد و هم در حوزهی گرافیک دیزاین و از آن جمله تصویرسازی، نداریم. اگر هم داریم از حد تعداد انگشتان یک دست فراتر نمیرود.
بیشک منتقد و نظریهپرداز حرفهای در حوزهی هنرهای تجسمی باید در مورد تصویرسازی بنویسد. همچنین در نبود و یا در کنار منتقد، خود تصویرگر و طراح گرافیک است که به نظریهپردازی در مورد حرفهاش میپردازد. کمتر احتمال دارد یک رماننویس، شاعر، سینماگر و یا حتی نقاش و عکاس در حوزهی تصویرگری قلمفرسایی کند.
متأسفانه ما همیشه در ایران از نظر منتقد حرفهای هنرهای تجسمی در فقر به سر بردهایم. در گذشته تصویرگر حرفهای با هر نامی که در آن زمان بدان دادهاند، داشتیم. اما در سالهای اخیر حرفهی تصویرگری دارد به خاطرهها میپیوندد. تصویرگری ما در حوزهی کودک بهسختی نیمنفسی میکشد. در حوزههای دیگر هم به محاق فراموشی رفته است. با این تفاسیر به سختی میشود انتظار داشت منتقد و یا تصویرگری بیاید و در این مورد چیزی بنویسد.
حرفه: هنرمند در شمارهی ۳۰ خود به تصویرگری در حوزهی عمومی اختصاص داده است تا کمی با بحث دربارهی این موضوع بیشتر به آن فکر کنیم. طبیعتاً در این شماره چارهای نبود جز بهره گرفتن از متون ترجمهشده. این تأسف فقط به دلیل داشتن عرق ملی نیست. بلکه بیشتر به این دلیل است که متن ترجمهشده هرچند هم که بر فرض خوب ترجمه و ویرایش شده باشد، باز ترجمه است و زبان حال مبدأ دیگر.
دغدغههای امروز ما در حوزهی تصویرگری، در غالب مواقع با مسائل یک تصویرساز فرانسوی یا آمریکایی بسیار متفاوت است. در نتیجه نمیتوان انتظار داشت که به مدد مقالههای ترجمهشده، آنگونه که شایسته است به مسائل مخاطب ایرانی پرداخت. برای مثال: گذشتهی ما نمونههای غنی و بیشماری دارد از تصاویر که برای شعر ساخته شدهاند. آن هم با دقت و وسواس کمنظیر. چنین سابقهی تاریخی میتواند این انتظار را به وجود آورد که همچنان تصویرگری شعر، در ایران معاصر چشمگیر باشد. اما همه میدانیم که شعر معاصر ما یا تصویرگری نشده یا اگر شده موارد بسیار معدود است. صرف نظر از اینکه ممکن است شعر معاصر ما با شعر گذشته تفاوتهای ماهوی داشته باشد، آسیبشناسی و بررسی دلایل این تغییر که به احتمال زیاد مسئلهی هیچ کشور دیگری غیر از ایران نیست، کار یک اهل قلم ایرانی و یا آشنا با فرهنگ ایران است.
معضل دوم ما در ایران این است که وقتی گفته میشود: تصویرگری، اغلب به یاد ساختن تصویر برای کتاب کودک میافتند. این در حالی است که تصویرگری حیطههای گستردهی دیگری نیز دارد. (مد، صنعت، مطبوعات، دایرهالمعارف، کتب آموزشی و…)
اندک نوشتههایی هم که داریم در حیطهی تصویرگری کتاب کودک است. عرصههای مهم و اساسی دیگر دستنخورده باقی ماندهاند. حتی وقتی شما کتاب درسی هنرستان را با عنوان غلطانداز “مبانی تصویرسازی” ببینید، درمییابید که تصویرگری را در کتاب کودک و از آن بدتر در تکنیک و اسلوب خلاصه کردهاند. این است حال و روز تنها کتاب تخصصی در این موضوع که نظام آموزشی ما برای دانشجوی گرافیک تدارک دیده است.