تصویری برای مقاله‌ی نقد و شخصیت جفری گالت هارفام/مجید اخگر/نقد شخصیت/ هنر زیستن / نقد / نقد نظری / فلسفه‌ی هنر/نظریه‌ی هنر

نقد و شخصیت / جفری گالت هارفام / مجید اخگر

متن حاضر نقدی است بر کتاب هنر زیستن اثر الکساندر نهاماس (Alexander Nehamas) با ترجمه‌ی مجید اخگر. در این کتاب تاملات سقراطی از افلاطون تا فوکو اشاره می‌کند. که فلسفه عموماً به عنوان رشته‌ی نظری شناخته می‌شود که تضمنات چندانی برای زندگی روزمره ندارد. حال نهاماس اشاره می‌کند که این دیدگاه در واقع اخیرا به وجود آمده است. فلسفه بنا به طبیعت خود نظری نیست. بلکه این‌گونه شده است. در واقع مسئله کتاب هنر زیستن امحاء شخصیت ویژه‌ای است که پاسخ‌هایی به پرسش‌های فلسفی ارائه کند. و برساختن شخصیت یکی از دغدغه‌های محوری است.

در نقد است که شخصیت با وضوح و نیروی تمام آشکار می‌شود. و نه با نمایش مشخصه‌ها یا کیفیات فردی. بلکه به واسطه شیوه خاص فرد در توجه به چیزها و توصیف آنها، صورت بندی استدلال‌ها، مواجه با دشواری‌ها، شیوه برخورد با مشکلات و حل آنها، ارزیابی‌های ارائه شده، سنجیدن شواهد، رسیدن به انبساط‌ها، و رسیدن به قضاوت‌ها یا نتیجه‌گیری‌ها. الکساندر نهاماس نيز تمايز مشابهی ميان موارد معمول و غيرمعمول برقرار می‌كند. او می‌گويد: «در رابطه با اشخاص بزرگی مانند سقراط، مونتنی، نيچه، و فوكو، امر خصوصی و امر عمومی، امر زيبايي‌شناختی و امر سياسی، همانقدر درهم‌ تنيده‌اند كه ” زندگی” و ” اثر”».كار بعضی از منتقدان ژرفا و تدوام بيشتری از كار ديگران پيدا می‌كند. چرا كه در مورد اشخاص بزرگ و خيلي بزرگ، هيچ تمايز آشكاری ميان عمومی و خصوصی وجود ندارد.

زمانی كه خوانندگان در متن انتقادی نه صرفا بصيرت‌هايی در مورد شكسپير يا گوته يا سوفوكل بلكه الگوي واكنش‌پذيری، توجه، و تمايزگری‌ای را می‌يابند كه بر اساس آن می‌توان به شيوة خاصی از بودن در جهان دست يافت. آنگاه نقد دامنه خود را گسترش می‌بخشد. همزمان از وجهی سياسی و اخلاقی برخوردار می‌گردد. در اينگونه موارد، مسائل و انرژی‌های عمومی يا تاريخی در مقام دغدغه‌ها يا ويژگي‌هايی شخصی خوانده می‌شوند. و اثر انتقادی خود از نيرويی عام‌تر سرشار می‎‌گردد.

بخشی از مقاله:

الكساندر نهاماس در مقدمه كتاب درخشان خود با عنوان هنر زیستن: تأملات سقراطی از افلاطون تا فوكو اشاره می‌كند كه فلسفه عموماً به عنوان «رشته‌ای نظری» شناخته مي‌شود كه تضمنات چندانی برای زندگیِ روزمره ندارد.

نهاماس اشاره می‌كند كه اين ديدگاه در واقع اخيراً به وجود آمده است [….] فلسفه بنا به طبيعت خود نظری نيست. بلكه‌ اینگونه شده است. اگر با ديدگانی تازه به ريشه‌های كلاسيك فلسفه بنگريم، با تأكيدی مداوم نه بر نظريه به خودی خود، بلكه بر حيات مبتنی بر فعاليت نظری روبه‌رو می‌شويم. او در هنر زیستن در تشريح پيش‌فرض فلسفه كلاسيك می‌گويد: «كسی نمی‌تواند چنين زندگی‌ای داشته باشد. مگر آنكه علاوه بر كسب ديدگاه‌هايی فلسفی، با گذر زمان و با اتكا به تلاشی مداوم، به آن نوع شخصيت بسيار ويژه‌ای نائل آمده باشد كه ارسطو عناصر و پيش‌فرضهای آن را توصيف كرده است.»

در اين روايت قديمی اما، چنانكه نهاماس به تأكيد می‌گويد، كماكان قابل دفاع از فلسفه، ديدگاه‌هايی كه شخص اتخاذ می‌كند. و شيوه بيان و دفاع از آن ديدگاه‌ها نشانگر شكلی از بودن در جهان و دريافتی از زندگی است. فلسفه به مثابه نظريه در برابر فلسفه به مثابه هنر زيستن: يكی از اين دريافت‌ها «تا حد امكان از سبك شخصی و خصيصه‌های فردی حذر می‌كند. هدف آن امحاء شخصيت ويژه‌ای است كه پاسخ‌هایی به پرسش‌های فلسفی ارائه می‌كند… اما دريافت ديگر مستلزم سبك و خصيصه فردی است. چراكه خوانندگان آن هيچگاه نبايد فراموش كنند كه ديدگاه‌هايی كه با آنها روبرو می‌شوند ديدگاه‌های گونه خاصی از شخصيت، و نه هيچكس ديگر، هستند.» …

محصولات مرتبط

سبد خرید ۰ محصول