معرفی مقاله:
این مقاله مروری است بر چهار دهه طراحیهای مهدی حسینی. در آثار این هنرمند خط و سطح همدیگر را تکمیل میکنند. شیوة بیان و سبک کار جایی بین کوبیسم و فوتوریسم، زبان ویژهای برای نشان دادن حرکت اشکال گوناگون اختیار کرده است. حرکت اشیاء و اندامها در فضا، بر نسبیت و عدم قاطعیت و ابهام واقعیت تأکید میکند. در بعضی کارها جابهجا شدن فرمها و حرکت آنها در فضا از جایی به جای دیگر، تصویر یک بعدی را به پرسپکتیو زمانی میکشاند. تا مکان به فضا و فضا به زمان استحاله یابد. در این آثار سایههای سنگین و تیرگیهایی که غالبا برای نمایش احساس شدید اندوه و افسردگی و خشونت بهکار میروند به کلی غایبند.
عناصر آشنای کار مهدی حسینی همواره همان نظم و بینظمی، ساختارگرایی در عین ساختارزدایی است. یعنی از نظم اشیاء و فضاها و اندامها ترکیبهای موزون و در عین حال پرآشوبی میسازد. گاه یادآور محاسبههای ریاضی موسیقی باخ است. حسینی نه وسیله کار، نه سبک، نه چندان موضوعهایش را و نه اصال رنگهایش را تغییر نمیدهد. او فقط آنها را صیقل میزند و تمرین میکند. صدای هنرمند آرام از درون کارش شنیده میشود. صدایی که علیرغم آهسته و زمزمه وار بودن، به تدریج از گنگی در میآید و وضوح پیدا میکند.
مهمترین دستاورد هنری او در تمام دورههای کاریاش تلاش بیوقفه برای شکل دادن به یک نظام منسجم تصویری بوده است. اما ساختن یک نظام هنری بدون داشتن یک جهان بینی مشخص ممکن نیست. چنین نظامی فراتر از سبک، زبان، تکنیک و سلیقه هنرمند قرار دارد. اما او این پیوند را از مدتها پیش از اینکه شیوه آسانطلبانه کپی و چسب امروزی متداول شود در نظر داشت. علیرغم وحدت سبک و تکنیک، لحن و موضوع کارهای مهدی حسینی در طول چهار دهه تنوع قابل ملاحظهای پیدا کرده است.
.
برای مطالعهی سایر مقالات ثمیلا امیرابراهیمی اینجا را کلیک کنید.
.
برای مطالعهی مطالب دیگری پیرامون مهدی حسینی اینجا را کلیک کنید.
.
بخشی از مقاله:
نمایش مجموعهای از چهار دهه طراحیهای مهدی حسینی این فرصت را فراهم کرد که من نیز به مرور یادداشتهای پراکندهام درباره کارهای او بپردازم. در دههی هفتاد که اندک زمانی از شروع کار گالریهای هنری میگذشت. فعالیتهای هنرمندان رو به افزایش میرفت. شمار منتقدین هنری و نشریات تخصصی حتی به تعداد انگشتهای یک دست هم نمیرسید.
چندان عکس و کتابی از کارهای هنرمندان منتشر نمیشد. منتقدین معدودی آن زمان میتوانستند درباره همه نمایشگاهها بنویسند. بنابراین، برای آشنایی و فهم آثار دیگران جز رویارویی با خود آثار و ثبت آن تجربهی مستقیم چارهای نبود. در میان یادداشتهای من در این سالها، سه تجربه دیدار با آثار مهدی حسینی وجود دارد که با توجه به اهمیت تأثرات یا امپرسیون اولیه از هر دیداری، ابتدا آنها را نقل میکنم.