محمد غزالی، نمایشگاه هست شب، گالری، عکاسی، منظره شهری

نقدی بر نمایشگاه محمد غزالی / غزاله هدایت

 

معرفی مقاله:

محمد غزالی ده دوازده سالی است که مدام و آهسته عکاسی می‌کند. او گونه‌های مختلف عکاسی را از پرتره‌نگاری تا منظرة شهری و عکاسی سردستی ـ تجربه می‌کند اما در این تجربه‌گری یک چیز را همواره نگه می‌دارد . غزالی به مواد و روش‌های سنتی عکاسی وفادار است و دنیای پیرامون‌اش را ساده و مستقیم می‌کاود. از عکاسانی است که به قول سارکوفسکی آمده است تا جهان را بهتر بشناسد نه این که آن را اصلاح کند. موضوعاتی که انتخاب می‌کند ساده و پیش پا افتاده است. او تنها با دوربین می‌بیند و سعی دارد این سادگی را با تمهیداتی ذهنی و صوری در هم بیامیزد. در این مجموعة اخیر «هست شب» که گویا در این سال‌ها همواره با او بوده است، رد پای بسیاری از کارهای پسینی غزالی نمایان است.

در این نمایشگاه محمد غزالی دوربین را از چشم خود برداشته است. آن را پایین‌تر روبه‌روی اشیاء قرار داده است. بی آن که در نمایاب دوربین به آنها نگاه کند، آنها را به دیدن وا داشته است. انگار ما این طرف و آنها آن طرف، شب شهر و شب مغازه‌ها را با هم می‌بینیم. تصاویر هم لحظه‌هایی اتفاقی از زندگی هرروزة عکاسی خیابانی‌اند و هم برشی ثابت و آراسته از آن زندگی.

این که خیابان است و شب است و ویترین مغازه‌ها، مرکزگریزی عکاسی سردستی خیابانی را در خود دارد و هم این که چیزها در پشت شیشه‌ها این اندازه اهمیت پیدا کرده‌اند مرکزگرایی تصاویر طبیعت‌بی‌جان را با خود حمل می‌کنند. او ساده می‌بیند اما در ارائه‌ی آثار روشی دیگر بر می‌گزیند که شاید بتوان گفت نقطة مقابل آن تجربه‌ی ساده است. انگار او همیشه کم‌و‌بیش خواسته است از سطح تخت عکس فاصله بگیرد و آن را به یک شیء بدل سازد. این شیء شدگی یک جا آشکار است و در جایی دیگر پنهان است.

.

بخشی از مقاله:

محمد غزالی به مواد و روش‌های سنتیِ عکاسی وفادار است. از عکاسانی است که به قول سارکوفسکی آمده است تا جهان را بهتر بشناسد نه این که آن را اصلاح کند. موضوعاتی که انتخاب می‌کند ساده و پیش پا افتاده است. او تنها با دوربین می‌بیند. سعی دارد این سادگی را با تمهیداتی ذهنی و صوری در هم بیامیزد. در این مجموعه‌ی اخیرِ هست شب که گویا در این سال‌ها همواره با او بوده است. رد پای بسیاری از کارهای پسینی غزالی نمایان است.

مقالات مرتبط در وب‌نامه

سبد خرید ۰ محصول