بخشی از مقاله:
اُد نِردروم نقاش کیچی است که هیچ شباهتی با دیگر نقاشان هنر کیچ ندارد، در واقع برداشت او از هنر کیچ منحصر بفرد است. [ولی] آیا امروزه تمایز گذاشتن میان کیچ و هنر، راه به جایی میبرد؟ سخنرانی اخیر نردروم در خصوص کیچ، پوشش خبری گستردهای داشته، با این حال کمتر کسی آنرا جدی گرفته است. مشکل نردروم این است که مردم آنچه را که میگوید میشنوند لیکن عده کمی حقیقتاً به او گوش میسپارند.
تعبیر خود او چنین است: «میشد خیلی هم رودهدرازی کنم. ولی باز فرقی نمیکرد. مثل اینه که توی آشغالدونی داد و فریاد بکنی و در ازاش پول هم بگیری.»
با این حساب بعید نیست که بیانیۀ او را تنها به عنوان یک شیرینکاری رسانهای، صرف تلاش مذبوحانۀ دیگری برای غریب بودن، تصور کنید. موارد دیگری نیز در دشواری فهم اینکه چهطور نردروم میتواند نقاش کیچ باشد در حالیکه کیچ مفهومی منفی است، دخیلاند. مدرنیستها آثاری را که به نظرشان فرودست بود با برچسب کیچ رد میکردند. حال چه طور ممکن است نردروم با روا دانستنِ همچو ناسزایی به خود، آن هم پس از اینکه دنیای هنر حدّ مطلوبی برای کارش قائل شده است، این چنین خود را محکوم سازد؟ «کیچ» معمولاً برای توصیف اشیاء اجق وجق، نتراشیده و نقاشیهای نازلی که تولید انبوه و مضامینی احساساتی، صریح و ساده دارند، به کار میرود.
آثار رازناک، پیچیده و اغلب بیرحمانۀ نردروم با همچو توصیفهایی به همان اندازهای ناسازگارند که برای دیوار بالای کاناپۀ اتاق نشیمن. از این گذشته، هنوز معلوم نیست که تمایز میان عالی و نازل، هنر و کیچ، امروزه توجیهی دارد یا نه. تصاویر برگرفته از فرهنگ عامیانه دست کم از دهۀ پنجاه به این سو بارها مورد استفاده هنرمندان بودهاند. …
.