معرفی مقاله:
به گفته مایکل باکساندال (Michael Baxandall)، ما تصاویر را شرح نمی دهیم بلکه تا اندازهای پیش میرویم که کلام ما اجازه شرح راجع به تصویر میدهند؛ او در مقاله الگوهای توجه به تعریف از شرح و توصیف تصاویر میپردازد. با توجه به گفتهی باکساندال در اینکه «ما ذهنمان را به کار میگیریم و ذهن ما، مفاهیم را» آیا در این به کارگیری، زبان و چشم میتوانند یاری دهندگان قدری باشند؟ و آنگونه به توصیف بپردازند که لیبانیوس توانست؟
در مقالهی الگوهای توجه از قدرت کلمات می خوانیم و در ادامه با این پرسش میشویم که آیا کلمات در خدمت اندیشهی ما از توضیح هستند یا تنها موخری بر توضیح تصویر؟ حقیقت این است که ما در پیرامون شئ حتی در دقیق ترین حالت آن صحبت میکنیم، و اینجاست که میتوان قدرت کلام و کلمه را در انتقال مفاهیمِ لحن و اندیشهای که در یک درهمآمیختگی پیچیده به سر میبرند پیدا کرد؛ حال در این درهمآمبختگی میتوان اهمیت طرح را تا چه اندازه درک نمود؟ آیا طرح در خدمت آگاهی دادن است یا اشاره به یک خصلت اثر برای رسیدن به معنای مشخصتر دارد؟
همراهی با مایکل باکساندل در مقالهی الگوهای توجه ما را با واقعیتهای مرتبط با اهمیت و تاثیر توصیف و کلام در تشریح تاریخ و اثر هنری آشنا می کند.
بخشی از مقاله:
ما تصاویر را شرح نمیدهیم: ما عباراتی راجع به تصاویر را شرح میدهیم _ یا بهتر بگوییم، ما تنها تا آن اندازه که بر اساس مشخص نمودن یا توصیف کلامی به تصاویر پرداختهایم، آنها را شرح میدهیم. برای مثال اگر من دربارهی تابلوی غسل تعمید مسیح اثر پیِرو دِلاّ فرانچسکا عبارتی کمابیش ابتدایی مانند «طرح مستحکم این تصویر، تا حدی ناشی از آموزشهای اخیر پیِرو دِلاّ فرانچسکا در فلورانس است» بگویم یا بیاندیشم، در وهلهی اول «طرح مستحکم» را به مثابهی توصیفی از یکی از جذابیتهای غسل تعمید مسیح مطرح میکنم. آنگاه، در وهلهی بعد این قضیه را مطرح میکنم که آموزشهایی که پیِرو دِلاّ فرانچسکا در فلورانس دیده موجب این جذابیتها شده است. …