معرفی مقاله:
«مأموریت غیرممکن» به قلم محمدرضا یگانهدوست است. متن به بررسی مفاهیم هنر انتزاعی در آثار هنرمندان ایرانی به ویژه شیرازه هوشیاری و وحید حکیم میپردازد.
اما آیا میتوانیم به سادگی مدعی شویم که فرم انتزاعی و هندسی آثار هنرمندانی چون شیرازه هوشیاری، همایون سلیمی، سهند حسامیان، مهدی حسینی، نصرتالله مسلمیان، منیر فرمانفرماییان و وحید حکیم به اقتضای بازار هنر از غرب آمده است ولی مضامین آنها در سنت ایرانی ریشه دارند؟ گویی فرم هنر ظرفی است که در جایی میتوان ودکای روسی درونش ریخت. در جایی دیگر شراب شیراز. و ظاهراً هر دو هم موجب بامداد خمار زمانهی عسرت بیمعنایی و بیگانگی نوع بشر میشوند.
شیرازه هوشیاری به رغم اینکه شیفتهی مفاهیم علمی همچون نسبیت و تکامل است به شکلی رازورزانه دربارهی آثارش سخن میگوید و نقاشی را شورشی علیه دانستن میداند. محمدرضا یگانهدوست به مجموعهی حجاب هوشیاری میپردازد. شیرازه هوشیاری در مجموعهی حجاب (Veil, 1999) عملاً نشان میدهد که نقاشیهایش چگونه شورشی علیه دانستن هستند.
در هنر معاصر ایران، شاهد ظهور هنرمندانی هستیم که دو سوی یک پیوستار را به یکدیگر پیوند میدهند. به این معنا که همزمان به شدت سنتگرا و به شدت مدرناند. دل در گرو مبانی عقیدتی و فرهنگی تمدن ایرانی ـ اسلامی دارند. ولی از سوی دیگر افراطیترین شکلهای انتزاعی را از سنت تصویری هنر مدرن بهکار میگیرند. برای نمونه بومهای یکدست سیاه مجموعهی نورِ لا اثر وحید حکیم مشخصاً تکرار تجارب تصویری مالویچ و راینهارت به شمار میآیند. اما چنانکه خود هنرمند میگوید، خاستگاه آنها متفاوت است. …