فاصله‌ی دو عکس / محمد رضایی‌راد / عکس آمیرزا، کارگر ایران خودرو در تجمع تبلیغاتی حسن روحانی.

فاصله‌ی دو عکس؛ درباره‌ی عکس میرزا آقا / محمد رضایی‌راد

 «فاصله بین دو عکس» عنوان یادداشتی تحلیلی است که محمد رضایی‌راد در تحلیل دو عکس در حاشیه انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ نوشته است. سوژه دو عکس میرزا آقا پیرمرد دستفروش اردبیلی است. میرزا آقا در سخنرانی روحانی پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ شرکت کرده است. عکس میرزا آقا به خاطر معصومیت چهره و نگاه معنادارش معروف شده است.
اما عکس دوم از همین سوژه حکایت دیگری دارد. محمد رضایی‌راد با استفاده از مفهوم «پنکتوم» که از کتاب «اتاق روشن» رولان بارت وام گرفته است به تفسیر دو عکس می‌پردازد: مردی که با بغض در عکس اول به سخنرانی کاندید ریاست جمهوری نگاه می‌کند و عکس دوم، همان مرد با ماشینی که به لطف عکس اول به عنوان هدیه دریافت کرده است. جایگاه و طبقه‌ی اجتماعی سوژه عکس چه چیزی را نشان می‌دهد؟ آیا طرفداری از یک کاندیدای خاص منطبق با جایگاه اوست؟ مقاله با زبانی انتقادی به تحلیل نقشی که جامعه پیش از انتخابات به این فرد می دهد، می‌پردازد. پس از انتخابات اما این نقش‌ها تغییر کرده است و مخاطب عکس برای درک این تغییر جایگاه نیازمند شناخت ابزارهای سیاست است.

برای دیدن تمام مقالات محمد رضایی‌راد در مجله اینجا را کلیک کنید.

 

بخشی از متن:

رولان بارت در تفسیر عکس از مفهومی به‌نام «پونکتوم» (سوراخ یا لکه) سخن گفته است؛ غالب عکس‌ها برای بیننده پونکتومی دارد که منظر تفسیری آن است و تفسیر عکس می‌تواند بر همان پونکتوم بنا شود.

در عکس اول پونکتومِ تصویر خود میرزاآقاست. او اگرچه درون قاب است، بیرون قاب است؛ یا به‌عبارتی انگار از بیرون قاب به درون قاب هجوم آورده است. او تمامی عکس را به خود اختصاص داده و همه‌ی آدم‌های دیگر در شعاع او نادیدنی شده‌اند (حتی عکسی از روحانی که در دستان اوست چهره‌ی نفر کناری را پوشانده است؛ شاید او نفر مناسب‌تری برای ماشین تبلیغاتی می‌بود، اما میرزاآقا همه را محو کرده است). او آشکارا لکه‌ی عکس است. دست‌کم تا آنجا که چشم می‌تواند در عکس تشخیص دهد، میرزاآقا تنها فردی‌ است که آشکارا به طبقه‌ی محروم و فرودست تعلق دارد؛ باقی متعلق به خیل طبقه‌ی متوسط‌اند (آگاهی ما از طرفداران روحانی نیز البته مؤید این دلالت است).

اما به‌واقع میرزاآقا آنجا چه می‌کند؟ روحانی نامزد طبقه‌ی متوسط است و ابایی هم ندارد که خود را مظهر آمال این طبقه بداند. او نامزد مردم محروم نیست؛ مردم محروم نامزدی ندارند. هرازگاهی کسی با وعده‌ی یارانه‌های گزاف یا قلیل آنان را به دنبال خود می‌کشاند و با تورم افسارگسیخته که حاصل همان یارانه‌های بی‌حساب‌وکتاب است، بر محرومیت‌شان می‌افزاید. میرزاآقا یکی از زمره‌ی محرومانی‌ است که دست‌کم فریب این مردم‌فریبی‌ها را نخورده است و لابد آمالی فراتر از معاش دارد که آن را در پسِ چهره‌ی روحانی یافته است؛ اما این بازی دو سویه دارد؛ اگر او نداند، روحانی به‌خوبی می‌داند که نامزد او نیست؛ روحانی نامزد طبقه‌ی متوسط است که ثروت و آمالش هم متوسط است و رؤیای آنان حفظ ثبات و حفظ وضع موجود است. حفظ وضع موجود، دست‌کم در زمینه‌ی اقتصاد، اگرچه در کوتاه‌مدت (مهار تورم)، می‌تواند مطلوب میرزاآقا باشد، اما در درازمدت (سیاست خصوصی‌سازی) هرگز مطلوب او و مردمان طبقه‌اش نیست. وضعیت مطلوب او تنها ازطریق تغییر (و نه حفظ) وضع موجود رخ می‌دهد؛ اما او در میان آنان است. آیا آمال او به آمال طبقه‌ی فرادستش پیوند خورده است؟ یا آمده است یکی از آنان شود؟ اینجاست که عکس دوم پیدا می‌شود؛ میرزاآقا پشت فرمان وانت دارد برای ما دست تکان می‌دهد. عکس دوم پونکتوم آشکاری ندارد یا اصلا پونکتومی ندارد، اما خوب که دقت کنیم درمی‌یابیم پونکتوم عکس دوم، درواقع چیزی نیست جز همان عکس اول. میرزاآقا یک بار دیگر خود را از بیرون قاب به درون پرتاب کرده‌ است؛ به‌عبارتی، عکس دوم هیچ ساحتی ندارد؛ این عکس وجود نمی‌داشت اگر عکس اول وجود نداشت. اصولاً عکس دوم تا یک هفته قبل از آن اصلاً قرار نبود وجود داشته باشد؛ عکس دوم، به‌تمامی، طفیل عکس اول است؛ همان‌طور که میرزاآقای عکس دوم طفیل میرزاآقای نخست است.

سبد خرید ۰ محصول