مقالهی «جایی دورتر» نوشتهی کیارنگ علایی است. عکاسی به دلایل متعدد که مهمترین آن دموکراسی تصویر در دههی اخیر است. به هنری عمومی و در دسترس تبدیل شده است. ساده شدن ابزار، پایین بودن هزینهی خام تولید نسبت به دیگر هنرهای تصویری، تنوع ابزار و بالاخره میل ازلی به جمعآوری حافظهی ابدی از تصاویر به جای خاطرات و واقعیت فانی موجی از علاقه و استقبال نسبت به این هنر را در دههی اخیر در ایران ایجاد کرده است. از این رهگذر نگاهی به عملکرد شهرهای مهم و تأثیرگذار در عکاسی ایران با رویکردی تاریخنگار، دغدغهی اصلی این نوشتار است.
بخشی از مقاله:
در این نوشتار نگاهی دارم به پیشینهی عکاسی در هفت شهر ایران. انتخاب این هفت شهر بر اساس دو ویژگی صورت گرفته است. استمرار فعالیت و کیفیت آن که منجر به تأثیرگذاری در روند کلی عکاسی در طول زمان شود. نکتهی مهم آنکه با توجه به محدودیت حجم مطالب این شماره از فصلنامه، امید داریم در شمارهای دیگر به عملکرد تعدادی دیگر از شهرستانهای ایران که در حوزهی عکاسی فعال هستند، نیز بپردازیم.
نگاه این مقاله، نگاهی گاهشناسانه و بیشتر شرحنگار و کمتر تحلیلی است. که دلیل اتخاذ این رویه حضور پرتعداد عکاسان و هنرمندان در این شهرستانها و تلاش برای رصد جامع همهی صداها و جریانها در این شهرهاست. بنابراین نگاه تاریخنگارانه در چنین نوشتارهایی اجتنابناپذیر است تا اطلاعات کاملی جهت تحقیق برای علاقهمندان فراهم کند.
فعالیت عکاسی در شهرستانهای ایران داستانی منحصربهفرد دارد. که از سویههای مختلف قابل توجه است. دورافتادگی برخی از شهرستانها و عدم دسترسی کافی به مدرس خوب یا نبود و کمبود ابزارهای آموزشی ـ بهخصوص در حوزهی فن عکاسی ـ به علاوه در سایه ماندن و عادت کردن به تاریکیِ تاریخی که نظامهای سنتی آموزشی بر وضعیت تحصیل علم در کشور ما ایجاد کرده از جمله معضلات موجود در شهرستانهای دور از مرکز است…