عکسی از زن چینی در اواخر قرن نوزدهم

عکاسی چینی / ساندرا متیوز / المیرا خوشبخت

 

 

معرفی مقاله:

ساندار متیوز هنرمندی است که در زمینه‌ی فرهنگ‌های آسیایی فعالیت دارد. این نوشتار برگردان مقاله‌ی “Chinese Photography: Notes Toward a Cross-Cultural Analysis of a Western Medium” است که در سال ۱۹۸۲ به چاپ رسیده. پس از این سال و در گذر زمان تا به امروز فرهنگ و جامعه و عکاسی چین دستخوش تغییرات فراوانی شده‌اند که در نوشته‌های دیگر این شماره نیز به آن پرداخته‌ایم.

.

بخشی از مقاله:

همزمان با افزایش سطح روابط ایالات متحده و چین از سال ۱۹۷۸، کنجکاوی‌های زیادی درباره‌ی این کشور وجود داشته، کنجکاوی‌هایی که با انبوهی از کتاب‌ها و مقالات تغذیه شده است. در نگاه اول معلوم نیست که تقریباً تمام این اطلاعات توسط غربی‌ها در جریان سفرهایشان به چین گردآوری شده‌اند. در واقع ما چین را به تمامی از نگاه ناظر غربی می‌بینیم و این نکته به نظرمان عادی می‌آید.

یکی از اولین کاربردهای عکاسی مستندسازی تمدن‌های دوردست بود که به بیننده این امکان را می‌داد که با حداقل هزینه و در فراغت کامل به گشت و گذار در فرهنگ‌های آسیایی و آفریقایی بپردازد. کاشف‌عکاسان از اروپا عازم سفر می‌شدند تا فرآیند مستندسازی پیوستن سرزمین‌های متفاوت به تمدن غرب را به تصویر بکشند. آنها مجموعه‌های گسترده از اطلاعات را برای بیننده‌ی غربی در یک بسته‌بندی ساده و قابل قبول فراهم می‌کردند تا اروپاییان بتوانند آنها را در گرما و امنیت سالن‌های نشیمن خانه‌های خود و به شیوه‌ی خود مشاهده کنند.

.

از یک سو این عکس‌ها ناظران در تماسی نزدیک‌تر با فرهنگ‌های بیگانه قرار می‌دادند و تصاویر مغشوشی که از این فرهنگ در ذهن مخاطب حک شده بود را تغییر می‌دادند و از سوی دیگر عکس‌ها از یک رمانتیسیسم از پیش موجود را تقویت می‌کردند. در واقع آنها بخشی از فرهنگ‌ها را که ناشناخته‌تر بود به نمایش می‌گذاشتند. قاب عکاسانه شبیه به یک قفس عمل می‌کرد، قفسی که نمونه‌ها در آن گرفتار می‌شدند. به نوعی به حبس در آوردن یک وجود زنده، موجود زنده‌ای که قادر نبود به نگاه‌ها و رفتارها پاسخ دهد. از نظر اسطوره‌شناسی این عکس‌ها می‌بایست با فرآیند از آن خودسازی و عاری شدن از عنصر ناشناس مورد بررسی قرار می‌گرفتند. این تصاویر همچون عکس‌های اولیه از چین ممکن است قوی یا خشن به نظر بیایند اما در نهایت آسیبی به بیننده نمی‌زنند. در نهایت کارکرد این عکس‌ها بررسی کامل و نزدیک یک خطر بود. اما نه آنقدر نزدیک، به گونه‌ای که جذابیت “دیگر”بودگی خود را از دست بدهند.

رویکرد اروپایی‌ها در به تصویر کشیدن دنیاهایی قصد عزیمت و سلطه بر آنها را داشتند از دو جهت قابل قبول به نظر می‌رسید. اول اینکه عکاسان اروپایی مردم این سرزمین‌ها با رسانه‌ای که با آن کار می‌کردند آشنا کردند. در چین، عکاسی ابتدا با دشمنی مواجه شد. اما این خصومت طولانی مدت نبود چرا که پتانسیل عکاسی شناخته شد و هنرمندان چینی شروع به گشایش استودیوهای فراوان در بنادر آزاد نمودند. بنادر آزادی که میزبان مسافران غربی بود.

در اینجا باید به بررسی پیشرفت عکاسی در هنگ‌کنگ و سرزمین اصلی چین بپردازم. تاریخ این دو برای سال‌ها به موازات هم پیش می‌رفت اما در ۱۹۴۹ و زمانی که مائو قدرت را در سرزمین اصلی در دست گرفت هنگ‌کنگ مستعمره‌ی بریتانیا باقی ماند. در واقع این نکته که این ابزار (عکاسی) چگونه در دو جامعه‌ی متفاوت به کار گرفته می‌شد برای من جذاب بود اما قصد ندارم با چشم‌پوشی از پیچیدگی‌های تاریخ کلاسیک عکاسی آن را در محدوده‌ی “غربی” محصور کنم و هم نمی‌خواهم میراث عکاسی چینی را بیش از اندازه ساده جلوه دهم. امید دارم تا در این نوشتار بتوانم مدلی فرا فرهنگی برای بررسی عکاسی ارائه کنم.

تنها عکاسی که به چشم بیننده‌ی غربی مورد تحسین قرار گرفت ای فانگ بود که کارهایش به چشم غربی چشم‌نواز می‌آمد.

«با نگاه به مجموعه‌ی عکس‌هایش می‌توان گفت که علاقه‌ی فراوانی به ثبت زیبایی‌ها در طبیعت دارد. چرا که برخی از تصاویرش در کنار اینکه به خوبی اجرا شده‌اند از نظر انتخاب موقعیت هم قابل توجه‌اند. از این منظر او یک استثنا در میان تمام عکاسان بومی‌ای است که در طول سفرم به چین با آنها برخورد داشتم.»

سبد خرید ۰ محصول