از منظر افلاطون اثر هنری آیینهای از جهان و به تبع آن مواجههی مخاطب با آن، رویارویی با یک بازنمایی صرف خواهد بود. الهه عبدالهآبادی در این مقاله در ابتدا نگاهی به آرای افلاطون و ارسطو دارد. او به بازنمایی در عکاسی، عنوان عکس میپردازد و سپس این سؤال را مطرح میکند که عکس چگونه معنای خود را بازمینماید؟
او برای پاسخ به این سؤال از زبان کمک میگیرد. از آرای سوسور و یاکوبسن در زبان از عنصری به نام «عنوان» در عکاسی استفاده میکند. نقش آن را در تولید معنای عکس به تفصیل شرح میدهد. اینکه عنوان عکس در انتقال معنای عکس و همچنین در تولید محتوای زیباشناسانهی آن چه کاربردی دارد. او با تحلیل عکسهای هنرمندانی چون کیومرث درمبخش، مهران مهاجر، محمدرضا میرزایی و هنگامه گلستان انواع عناوین عکاسی اعم از اکتسابی، محاورهای و… را تحلیل خواهد کرد.
بخشی از مقاله:
از منظر افلاطون اثر هنری آیینهای از جهان و به تبعِ آن مواجههی مخاطب با آن، رویارویی با یک بازنماییِ صرف خواهد بود. در حالی که ارسطو با دخیل دانستن تخیل هنرمند در روند این بازنمایی، جایگاهی برای او قائل میشود. در بسط این نظرات به عکاسی، میدانیم که پیشینههای ذهنی، نوع توجه به شیءای بازنموده، مسائل فنی و زیباییشناسی، کادربندی و… پایاپای تخیل عکاس در بازنمایی تصویری جهان مؤثرند. پس تصویر عکاسی یک سوژه، نهتنها بازتولید دقیق آن نیست بلکه جزو و نتیجهی بسط آن است.
با گذر از این مؤلفهها که در مرحلهی تولید و در ارتباط دوسویهی جهان و عکاس، توسط عکاس رمزگذاری میشوند. معنای نهایی عکس را میتوان برآیندی از مؤلفههایی در مرحلهی خوانش عکس نیز دانست. عکس پس از تولید در بافت ارائهی اثر و اغلب بدون حضور عکاس، رها شده. از این پس مخاطب در آمیزشی از نیروی تخیل و سواد بصری خود، به دریافت یا تولید معنای عکس و به کلام دیگر، رمزگشایی آن میپردازد…