بخشی از متن:
«من با عکاسی از مناظر بکر و دست نخورده شروع کردم، اما احساس کردم برای جستجوی امر متعالی در طبیعت، یکصد سال دیر به دنیا آمدهام. به نظر من پرداختن به آن، تنها نوعی ابراز غم غربت بود. نمیدانستم با آن خط فکری چطور میتوانم تصاویر تازهای با جهان بیاورم. میخواستم (…) با نسل خودم، با جهانی که در آن زندگی میکنم، صادق باشم. فکر کردم آنچه به زمانهی ما مربوط است، عکسهایی است که نشان میدهند چگونه ما چشماندازها را به شیوههای قابلتوجهی، در جهت پیشرفت، دستخوش تغییر و دگرگونی کردهایم».
این متن که برگرفته از کتاب مناظر دستکاری شده، عکسهای ادوارد برتینسکی (۲۰۰۵) است. حاصل گفتوگوی مایکل توراسیان با ادوارد برتینسکی دربارهی عکاسی منظره است. آنها نخست دربارهی دشواریهای عکاسان در قرن نوزدهم برای عکاسی از منظرههای طبیعت همچون کار کردن با فیلمهای شیشهای و دوربینهای قطع بزرگ صحبت میکنند. سپس برتینسکی دربارهی زمینههای مؤثر در علاقمندیاش به عکاسی از طبیعت میگوید. از جمله عوامل زندگینامهای و تأثیر شدیدی که دیدن آثار واتکینز بر روی او گذاشته است، سخن میگوید. دغدغهی اصلی عکاس که در بیشتر عکسهای او عیان است، مداخلههای انسان در طبیعت و نمودار شدن آن در چشماندازهای طبیعی است. او تلاش میکند در پروژههای عکاسیاش ابعاد زیانبار این مداخله و تبعات آن را ثبت و آشکار کند.
برتیسنکی در ادامهی گفتوگو در پاسخ به سؤالات توراسیان دربارهی پروژههای عکاسیای که منجر به شکلگیری هویت هنریاش شده است. سیر تحول آثارش، مصرفگراییِ انسان و چرخش نگرهی زیباییشناختی او در قرن بیستم، و برخی وجوه تکنیکی در عکاسی از طبیعت از جمله ترکیببندی، رنگگزینی، انتخاب لنز، استفاده از نور صحبت میکند. او همچنین دربارهی ویژگیهای مضمونی آثارش همچون کیفیت معمارانهی عکسهایش و نحوهی انتخاب موضوع آثارش سخن میگوید.