همه چیز از کجا آغاز شد؟ شاید این سؤالی است که در ارتباط با هنرمندان همیشه از خود بپرسیم. اینکه هنرشان چگونه آغاز و شاید مهمتر از آن تحت تأثیر چه عناصری یا انسانهایی شکل گرفت. مقاله «آرامش، پیش از طوفان» نوشته علیرضا رضاییاقدم کوششی است در پاسخ به اینکه نقاشی برای الکس کلویل، نقاش مشهور کانادایی، چگونه در کودکی آغاز شد و تحت تأثیر عواملی چون استادش، جنگ جهانی دوم و محل زندگیاش چگونه تغییر جهت داد. نقاشی که به گفتهی خود سعی کرده بود جایی زندگی کند که میداند در آن چه خبر است: «جایی که میتوانستم زمان، احساس تعلق، تنهایی و بالاتر از همه عدم پریشانی حواسی را داشته باشم که برای هنرمند بودن بدانها نیاز داشتم.» علیرضا رضاییاقدم نشان می دهد که با بررسی روند زندگی و تجربیات نقاش درمییابیم که از دل چه مسیری سبک شخصی الکس کلویل، با توجه به تمام نقد و نظرهایی که به او وارد بود، شکل میگیرد. چگونه کلویل که خود را نقاشی محلی میدانسته، به واسطهی محلیگراییاش به چهرهای ملی در کانادا تبدیل میشود.
.
بحشی از مقاله به قلم علیرضا رضاییاقدم:
به نقاشی اکلس کلویل نگاه کنيد. پسرک تمام هفته انتظار کشيده تا تعطيلات سر برسد. پدر و مادرش بساط پيکنيک را آمادهکنند، سوار اتومبيل شوند و به ساحل بيايند. او سريع لخت میشود و به دريا میزند. بدن سبکش را در آب رها میکند تا با حرکت امواج در لذتِ بیوزنی معلق شود. وقتی راه میرود جلبکهای دريايی به دور پاهای نازکش میپيچند و جلوتر جايی که سطح آب به زير چانهاش رسيده، موجهای بلند به صورتش میکوبند و نمک دريا را به ته گلويش سرريز میکنند. مادر که میترسد زير پای پسرش خالی شود، صدايش میکند و پسر بازمیگردد…