بخشی از متن:
منتقد فرانسوی، آلبر تیبوده، در کتاب «تاریخ ادبیات فرانسه از ۱۷۸۹ تا عصر حاضر» از سه انقلابی که جریان سمبولیسم در شعر فرانسه ایجاد کرده است سخن میگوید. انقلاب اول در تکنیک ادبی بود که میان شعر عادی و شعر آزاد گسستی ایجاد نمود. انقلاب دوم اوج بیطرفی سبک شعری بود ــ ظهور شعر ناب، کوشش برای بازآفرینی بهترین موسیقی، آنچنان که مالارمه انجام داد، و در نهایت خلق شعری که در آن کلمات ابتکار عمل را در دست داشتند. اما سومین انقلاب که ثابت شد از همه تعیین کنندهتر است ــ خود ایدهی انقلاب بود.
تیبوده مینویسد: «سمبولیسم، ادبیات را به ایدهی انقلاب نامحدود، بلانکوئیسمی هنری، حق و وظیفهی جوانان در تغییر دادن نسل قبل برای رسیدن به کمال، عادت داد. اگر اشعار به «عادی» یا «متعارف» و شعر آزاد تقسیم گردند، ادبیات نیز به ادبیات عادی و ادبیات آوانگارد تقسیم میگردد. آوانگاردیسمِ مستمر شعر، سوال «تازه چه خبر» افراد مطلع، بخش رسمیای که به جوانان اختصاص یافته بود، تعدد مکاتب و بیانیهها، همگی موجب تسریع حرکت جوانان به سمت نقطهی نهایی میشدند. آنها میکوشیدند تا شاید تنها برای یک ساعت به ستیغ موجی در این دریای متلاطم برسند. و این همه فقط تحولی جدید در ۱۸۸۵ نبود، بلکه فضایی جدید در کل ادبیات فرانسه محسوب میشد. انقلاب سمبولیسم که تا اینجا آخرین انقلاب بوده، شاید برای همیشه آخرین انقلاب باشد زیرا مضمون انقلاب دائمی را با شرایط عادی ادبیات عجین کرده است.»
مشهورترین اتفاق آوانگارد در سالهای نسبتاً آرام در ۱۸۹۰ ــ اجرای پر سر و صدای «ابو روآبی»، «آلفرد ژاری» در ۱۸۹۶ــ هم جنجالی بود و هم نوعی پیشگویی محسوب میشد. گرچه به سخنی میتوان گفت که درجا، باعث رشد جریان قدرتمند جدیدی شده باشد. تبعات آن به تعویق انداخته شد. زیرا که فضای سیاسی مورد نیازش هنوز مهیا نشده بود. آنچه پیشگویی میکرد ــ نه فقط حمله به مخاطب بلکه یورش به خود هنر بود، که تا هنگام برخی رخدادهای خارج از حیطه هنر، بهطور کامل تشخیص داده نشد. به عبارت دیگر جنگ جهانی اول و وضع سیاسی وخیم پیش از آن، همه عوامل مزاحم در مسیرش را حذف نمود. درواقع تا وقوع فوتورلیسم و دادایسم، نیهیلیسمِ زیباییشناختیِ ژاری در پیرنگ فرعی آوانگارد جای داشت. فعالیتهای اصلی آوانگارد در آن زمان ــ یا به تعبیری پیرنگ اصلی ــ بدون اقبال عمومی چندانی، و به همین دلیل بدون رسوایی و خشونت، در جای دیگری شکل گرفت. در استودیوی ماتیس و پیکاسو، که راه خود را به سمت بازنگری بنیادین عادات تصویری پذیرفته شده طی نمودند و از این طریق بسیاری از مبانی نقاشی مدرنیستی نمایشنامهی «شاه ابو» یکی از اولین آثار ابزورد تاریخ ادبیات به حساب میآید در قرن بیستم را پایهریزی کردند.