مهدی سیفالملوکی یکی از عکاسان ایرانی است که در تاریخ عکاسی ایران از او کمتر نام برده شدهاست. ابراهیم صافی در این یادداشت با اشاراتی به شیوه و تکنیک عکاسی او، یکی از عکسهای مهدی سیفالملوکی را توصیف میکند. این عکاس ژانرهای مختلف عکاسی را تجربه کردهاست. او به انسان ها در آثارش توجه ویژهای دارد. این یادداشت تلاشی برای آشنایی بیشتر با عکاسی است که آرشیو چندانی از او بر جای نمانده است.
بخشی از مقاله:
نوشتن دربارهی يک عکس از عکاسی که تا بهحال کمتر دربارهی آن گفته شده شايد قضاوت درستی نباشد هر چند حتی اگر قرار بر اين باشد تا آن عکاس ستايش شود.
وقتی دانشجوی رشته عکاسی بودم مهدی سیفالملوکی را تنها در حد يک نام میشناختم! اينکه چه جوری و چرا نمیدانم! برای من او نيز در رديف عکاسانی بود که در دورهی خودشان فعاليت میکردند. مانند: خادم، پاکزاد، تهامی (که بيشتر عکسهايشان هم از تهران قديم بود.) شايد هم تک و توکی عکس از او در آرشيوهايی که بنا به دلايلی به دنبال موضوعی خاص میگشتم ديده بودم! متأسفانه در زمان ما در دروسی مثل تاريخچهی عکاسی در واحدهای درسی آن موقع حتی نامی هم از اين عکاسان برده نمیشد. شايد دليلش شاخص نبودن کارهای اين عکاسان از نگاه مدرسين و يا نا آشنا بودن آنها در دنيای عکاسی بود.
در سال ۱۳۷۵ بخشی از آرشيو مهدی سیفالملوکی را از يکی از فروشندگان لوازم عکاسی ( که گويا لوازم ايشان را خريداری کرده بود) خريداری کردم. بارها و بارها به اين عکسها نگريستم و هر بار بيشتر از قبل لذت بردم! تا آنجا که میدانمبا توجه به اينکه اين عکاس وارثی نداشته، اطلاعات دقيقی هم از او در دست نيست. و متأسفانه از آرشيو نگاتيو و يا شيشههای اين عکاس هم اثری نيست…
پیشنهاد مطالعه: مقالاتی پیرامون «مهدی سیفالملوکی»